هدف مدیریت ساختار، وظایف، وظایف و اصول مدیریت است
هدف مدیریت ساختار، وظایف، وظایف و اصول مدیریت است

تصویری: هدف مدیریت ساختار، وظایف، وظایف و اصول مدیریت است

تصویری: هدف مدیریت ساختار، وظایف، وظایف و اصول مدیریت است
تصویری: درس دوم اقتصاد دهم علوم انسانی و یازدهم معارف: انتخاب نوع کسب و کار 2024, ممکن است
Anonim

حتی فردی که از مدیریت دور است می داند که هدف مدیریت درآمدزایی است. پول چیزی است که پیشرفت را تضمین می کند. البته بسیاری از کارآفرینان سعی می کنند خود را سفید کنند و در نتیجه عطش سود خود را با نیت خیر پوشش دهند. آیا اینطور است؟ بیایید دریابیم.

گل

هدف مدیریت است
هدف مدیریت است

اگر انسان هدف نداشته باشد هیچ کاری نمی کند. بنابراین، هنگام افتتاح یک شرکت، یک کارآفرین باید نه تنها نحوه ادامه کار، بلکه همچنین چرایی عمل را درک کند. هدف مدیریت حل مشکلات مبرمی است که هر روز در دنیای تجارت به وجود می آید.

  • ایجاد درآمد هدف اصلی هر شرکت تجاری است. برای دستیابی به این نیاز است که مدیران و کارکنان تلاش های خود را هدایت می کنند.
  • بهبود کارایی مدیریت. برای دستیابی به حداکثر سود، باید نه تنها خوب، بلکه کارآمد نیز کار کنید. برای رسیدن به این هدف، باید تجهیزات را به موقع تغییر دهید، پرسنل را آموزش دهید و گردش کار را به دقت زیر نظر داشته باشید.
  • ارضای نیازهای بازار. برایبرای اینکه یک شرکت سودآور باشد باید محصولاتی را تولید کند که تقاضا برای آن وجود دارد. حجم این محصولات به قدرت خرید مردم نیز بستگی دارد.
  • حل مسائل اجتماعی. هدف کارآفرینان نه تنها به دست آوردن یک پایگاه مادی، بلکه کمک به مردم نیز هست. بالاخره همه کالاها و خدمات برای مردم تولید می شوند.

کارها

اهداف و مقاصد مدیریت
اهداف و مقاصد مدیریت

کارآفرینان همیشه کسب و کار خود را به تنهایی اداره نمی کنند. اغلب آنها مدیران آموزش دیده خاص را استخدام می کنند. اهداف و مقاصد مدیریت برای چنین افرادی از نزدیک شناخته شده است. وظیفه اصلی یک مدیر چیست؟

  • تولید کالا و خدمات. شخصی که "در راس" شرکت قرار دارد به این واقعیت علاقه دارد که شرکت به خوبی کار کند و به طور مداوم مقدار مورد نیاز کالا را تولید کند یا به تعداد تنظیم شده مشتری خدمات ارائه دهد.
  • سود کنید. هدف مدیریت سود است. بنابراین یکی از وظایف یک مدیر این است که تا حد امکان پول وارد شرکت کند. بنابراین، فردی که روی صندلی رئیس می نشیند باید برنامه ای ارائه دهد که به افزایش رشد سرمایه شرکت کمک کند.
  • تثبیت شرکت در بازار. یکی از وظایف مدیر این است که شرکت را ابتدا در سطح کشور و سپس در سطح جهانی شناخته شود. فقط شرکت های بزرگ با سابقه طولانی می توانند به ثبات نسبی ببالند.

کنترل مدیریت

شرکت های بزرگ می توانند تحت مالکیت یک نفر باشند و بسته ای از اسناد را می توان بین آنها تقسیم کرد.چند نفر. در شرایطی که چندین مدیر وجود دارد، چگونه می توان به هدف اصلی مدیریت دست یافت؟ این هنر برای چندین قرن کار شده است. اگر رهبران یک هدف داشته باشند، پس انتخاب مسیر برای رسیدن به آن چندان دشوار نیست. کنترل مدیریت در شرکت ها چیست؟

  • کامل. اگر بسته کنترلی اسناد متعلق به یک نفر باشد، پس او حق دارد به تشخیص خود پول شرکت را دفع کند و همچنین در مورد گسترش یا کاهش کارکنان آن تصمیم گیری کند.
  • تقریبا پر است. اگر 51 درصد سهام متعلق به یک نفر باشد، می توان گفت که کل شرکت متعلق به یک نفر است. زمانی که مدیران در مورد چشم اندازهای توسعه بیشتر به توافق نرسند، این سخن اوست که همیشه تعیین کننده خواهد بود.
  • ناقص. اگر شخصی 30 درصد سهام را در اختیار داشته باشد، حرف او در شرکت سنگین نخواهد بود. برای متقاعد کردن همکاران خود در مورد چیزی، باید از مهارت سخنوری استفاده کنید. دیگر نمی توان با اقتدار فشار داد.

مزایای مدیریت شرکت های کوچک

ساختار اهداف مدیریت
ساختار اهداف مدیریت

کسی که شرکت خود را افتتاح می کند همیشه امیدوار است که پروژه او نه تنها از او، بلکه حداقل چند قرن دیگر بیشتر عمر کند. هدف از فرآیند مدیریت از قرن به قرن دیگر تغییر نمی کند. مزیت اداره یک شرکت کوچک چیست؟

  • انسجام تیمی. تیمی که در آن همه یکدیگر را بشناسند بهتر عمل می کند. رفتار مردم با یکدیگر خوب است، می توانند در اوقات فراغت خود صحبت کنند یا قدم بزنند. همکارانی که نه تنها توسط کارگران، بلکه همچنین به هم مرتبط هستندروابط دوستانه، نگرش بهتر به همکاری.
  • اطلاع رسانی فوری. اگر رئیس باید در مورد چیزی به تیم خود اطلاع دهد، می تواند آن را در یک جلسه برنامه ریزی عمومی انجام دهد.
  • مانورپذیری. اگر تقاضا برای یک محصول یا خدمات کاهش یابد، شرکت این توانایی را دارد که به سرعت بازآموزی کند و با شرایط سازگار شود.
  • حمایت از خارج. ایالت و همچنین مردم شهر همیشه از شرکت های کوچک حمایت می کنند. آنها طبق آمار، کالاهایی را با بهترین کیفیت تولید می کنند و اجازه نمی دهند غول ها هیچ منطقه ای را در انحصار خود درآورند.

مزایای مدیریت شرکت های بزرگ

اصول هدف مدیریت
اصول هدف مدیریت

هدف اصلی مدیریت برای صاحبان شرکت های بزرگ آسان تر است. آنها مزایایی دارند که مشاغل کوچک فاقد آن هستند:

  • داشتن کارخانه‌ها، مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاه‌های خود به شرکت‌های بزرگ اجازه می‌دهد تا محصولات و خدمات منحصربه‌فردی تولید کنند که به بهبود زندگی مردم کمک می‌کند.
  • آسیب پذیری کمتر. یک شرکت بزرگ از رقابت نمی ترسد. در صورت لزوم، او به سادگی می تواند شرکتی را که در تلاش است در برابر فشار غول مقاومت کند جذب کند.
  • قابلیت تخفیف. بنگاه های خصوصی تولید بزرگی ندارند، بنابراین نمی توانند قیمت کالاها را کاهش دهند. و شرکت های بزرگ اغلب تخفیف می دهند.
  • کیسه هوای مالی خوب. در صورت بروز بحران یا هر بی‌ثباتی مالی دیگر، شرکت‌های بزرگ سرپا باقی می‌مانند، اما شرکت‌های کوچک غرق می‌شوند.

ساختار

هدف از فرآیند مدیریت
هدف از فرآیند مدیریت

سیستم کنترل چگونه کار می کند؟ ساختار اهداف مدیریت یک سیستم پیچیده است که شامل چندین جزء است:

  • سازمانی. این ساختار مسئولیت پرسنل سازمان را بر عهده دارد. الزامات مربوط به صلاحیت ها، تجربه کاری، مهارت های خاص و غیره را دیکته می کند.
  • عملکردهای کاری. اهداف و وظایف مدیریت با این ساختار پیوند ناگسستنی دارد. کارکردهای عملیاتی یک سازمان آن دسته از فرآیندهای مدیریتی هستند که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده نیستند، اما با این وجود به صورت روزانه رخ می دهند.
  • تبادل محصولات و خدمات. شرکت های زیادی نمی توانند به استقلال کامل تولید ببالند. بسیاری از سازمان ها برای دستیابی به حداکثر بازده تولید مجبور به همکاری با یکدیگر هستند.
  • اطلاعاتی. اطلاعات نه تنها از طریق یک سیستم مستقر در کنفرانس ها یا جلسات برنامه ریزی منتقل می شود، بلکه در سازمان به شکل شایعات و شایعات نیز زندگی می کند.
  • منابع-فناوری. برای تولید یک محصول، یک سازمان نه تنها به منابع، بلکه به تجهیزاتی نیاز دارد که منابع را پردازش کند.

توابع

  • برنامه ریزی. مدیریت شرکت مبتنی بر برنامه ریزی است. با تشکر از افرادی که می دانند چگونه به آینده نگاه کنند و چرخش رویدادها را پیش بینی کنند، اقتصاد کل کشور همچنان پابرجاست. مدیران بصیر همیشه رهبری هر شرکتی را بر عهده دارند.
  • هماهنگی. یکی از وظایف یک مدیر برگزاری جلسات برنامه ریزی و صحبت در مورد چشم اندازهای آینده است. به هر کارمند برنامه ای برای آینده داده می شوداعمالی که باید با ملایمت انجام دهد. مدیران اطمینان حاصل می کنند که کل "مکانیسم" سازمان بدون شکست کار می کند.
  • انگیزه. افرادی که هدف خود را می دانند همیشه بهتر کار می کنند. بنابراین، وظیفه اصلی مدیران الهام بخشیدن به کارکنان برای رسیدن به یک هدف مشترک است.
  • کنترل. مدیران باید روند کار را کنترل کنند و مطمئن شوند که افراد به طور موثر کار می کنند و ضرب الاجل ها را رعایت می کنند.
  • حل مشکل. هر شغلی که افراد را درگیر کند مطمئناً با مشکلات شخصی همراه خواهد بود. وظیفه مدیر این است که همه اختلافات را به سرعت حل کند و در عین حال به منافع کسی تجاوز نکند.

اصول

اهداف و وظایف مدیریت
اهداف و وظایف مدیریت

سازماندهی هر کاری یک فرآیند پیچیده است. اصول مدیریت چیست؟ اصل هدف و اصل کار باید در تعادل باشند.

  • تقسیم کار. هر یک از اعضای تیم باید کار خود را انجام دهند و سعی نکنند در کار و مشکلات دیگران دخالت کنند.
  • انضباط. فقط شرکت هایی توسعه می یابند که در آنها مشکلات شخصی کارکنان در روند کار تداخل نداشته باشد.
  • حضور افراد مسئول. در هر سطحی از مدیریت باید افرادی وجود داشته باشند که بتوانند و می توانند مسئولیت کار خود و کاری را که تحت نظارت آنها انجام شده است بر عهده بگیرند.
  • تعطیل منافع فردی از منافع مشترک. یک فرد باید از طریق توسعه شرکت برای پیشرفت خود تلاش کند.
  • پاداش. کارمندی که به موقع حقوق می گیرد وهمچنین پاداش برای کار خوب، کارآمدتر از افرادی است که پاداش مناسبی برای کار خود دریافت نمی‌کنند.

رهبران

سیستم کنترل از سه نوع افراد تشکیل شده است:

  • بالاتر. اینها مدیران، مدیران کل و سهامداران عمده هستند.
  • متوسط. روسای بخش های شرکت.
  • فرودست. روسای زیربخش ها و تیم ها.

دستیابی به اهداف

مدیریت چیست
مدیریت چیست

برای اینکه یک سازمان خوب کار کند چه چیزی لازم است؟ دستیابی به اهداف مدیریت با توجه به عوامل خاصی امکان پذیر است:

  • روحیه تیم. اگر روحیه عمومی تیم شاد باشد، مردم به رهبر خود ایمان خواهند داشت و می دانند که در پایان یک مسیر دشوار پاداش دریافت می کنند، روحیه تیم ارتقا می یابد. در این صورت، کار سریع‌تر بحث می‌کند و درگیری‌ها در تیم کمتر اتفاق می‌افتد.
  • دیدگاه های شخصی. یک فرد باید نه تنها آینده شرکت، بلکه آینده خود را نیز بداند. مردم اگر متقاعد شوند که این کار به نفع آنهاست سخت کار خواهند کرد. برای مثال، یک فرد تجربه یا دانش خاصی به دست خواهد آورد.
  • برنامه عملی روشن. اگر همه فعالیت ها به خوبی برنامه ریزی شده باشند، مدیریت یک شرکت آسان است. این به تعیین محدوده کار و ردیابی مسیر طی شده کمک می کند.
  • مهلت داشتن. اگر برای هر پروژه ای که در آن باید تحویل داده شود ضرب الاجل تعیین کنید، کار با کارایی و سرعت بیشتری انجام می شود. توصیه می شود مهلت پروژه را چند روز زودتر تعیین کنید، زیرا همیشه باید موارد فنی را در نظر بگیریدخرابی ها و دیگر همپوشانی ها.

توصیه شده: