برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک. ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک. ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک

تصویری: برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک. ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک

تصویری: برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک. ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک
تصویری: چگونه دفتربرنامه ریزی عالی بسازیم؟ 📚🧐🏫 چطوری برنامه ریزی روزانه کنیم؟ 2024, نوامبر
Anonim

نیاز به استفاده از اصول برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک در اواسط قرن بیستم، زمانی که مدیران شروع به توجه بیشتر به عوامل خارجی در توسعه شرکت ها کردند، تدوین شد. از آن لحظه، شرکت دیگر به عنوان یک سیستم بسته در نظر گرفته نشده است که اثربخشی آن کاملاً به پیش نیازهای داخلی بستگی دارد. یک نکته جدید در برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک مدیریت اشکال بسته توسعه شرکت، تاکید بر رفتار موقعیتی بوده است. این مفهوم فرصت های بیشتری را برای جلوگیری از تهدیدهای خارجی و ایجاد مکانیسم هایی برای محافظت در برابر خطرات در محیط بازار باز کرد.

استراتژی در سیستم مدیریت

از نقطه نظر برنامه ریزی و مدیریت سازمانی، استراتژی در سطح پایه باید به عنوان جهت کلی توسعه یا تنظیم یک مسیر عمل درک شود. همانطور که به افشای ماهیت این مفهوم نزدیک می شویم، تفاوت بین برنامه ریزی ومدیریت. بنابراین، برای شروع، ارزش آن را دارد که استراتژی را به عنوان چیزی کلی در نظر بگیریم که هدف اصلی شرکت را تعیین می کند. اگرچه حتی در این بازنمایی ممکن است تعابیر متفاوتی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، برای مدیریت یک شرکت خاص، یک استراتژی برنامه ای از اقدامات است که با هدف دستیابی به اهداف خاص با در نظر گرفتن شرایط، منابع و فرصت های خاص انجام می شود. اما همچنین این استراتژی را می توان به عنوان یک مفهوم کلی کسب و کار با مجموعه ای واضح از اصول مدیریتی که به طور جهانی برای همه شرکت کنندگان در بازار قابل اجرا است، درک کرد.

برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک

به هر شکلی، در محیط رقابتی امروزی، هیچ بنگاه اقتصادی نمی تواند بدون یک برنامه اقدام تدوین شده و تاکتیک های توسعه موثر باشد. فرآیند توسعه استراتژی کسب و کار شامل چه مواردی است؟ این نیز مجموعه ای از اقدامات سازمانی و مدیریتی است که هدف از آن ایجاد یک مدل مناسب برای توسعه یک بنگاه اقتصادی یا مفهومی برای وجود آن در بازار است. اگر در مورد قوانین کلی برای توسعه مدل های برنامه ریزی صحبت کنیم، موارد زیر به عنوان انواع اصلی آنها طبقه بندی می شوند:

  • قوانین ارتباط شرکت با محیط خارجی که مشخصه های محصولات، لجستیک، مزیت های رقابتی و غیره را تعیین می کند. مطابق با چنین استانداردهایی، به ویژه برنامه ریزی استراتژیک محصول- بازار شرکت در زمینه توسعه آن.
  • قوانین انجام کارهای روزمره. آنها همچنین تکنیک های عملیاتی یا تولیدی نامیده می شوند.
  • قوانین ارزیابی عملکرد یک شرکت که به لطف آنها مدیریت می توانداصلاحات و اصلاحات لازم را انجام دهید.
  • قوانین حاکم بر روابط درون یک شرکت. آنها یک مفهوم سازمانی یا شرکتی را تشکیل می دهند.

وضوح، وضوح و عدم ابهام از ویژگی های مهم یک برنامه استراتژیک هستند، اما تکنیک های توسعه مدل کسب و کار نباید به عنوان یک فرآیند خشک و دقیق از نظر ریاضی در نظر گرفته شوند. به ویژه در حال حاضر در حوزه برنامه ریزی استراتژیک، مفاهیم زیادی وجود دارد که نه تنها کنش های اجتماعی آگاهانه، بلکه ناخودآگاه نیز در آنها نقش بسزایی دارند. اصول برنامه‌ریزی شهودی با رد رویکرد رسمی فرصت‌های بیشتری را برای آشکار کردن جنبه‌های خلاقانه فرمول‌نشده فعالیت فراهم می‌کند، که همچنین مزیتی است که ویژگی‌های جدید شرکت را آشکار می‌کند.

چشم انداز و مأموریت استراتژیک

دیدگاه در این مورد به معنای تصویر مشخصی از آینده شرکت در آینده توسعه آن است. برای ساختن یک مدل فیگوراتیو ایده آل، دو عنصر مهم خواهد بود: درک هدف سازمان و جذابیت عاطفی برای کارکنان که آنها را تشویق می کند تا برای رسیدن به وظیفه تلاش کنند. با این حال، جوهر چشم انداز استراتژیک از مجموعه ای از مؤلفه ها، از جمله عناصر فکری و شناختی ناشی می شود. تغییرات اساسی در کار شرکت همیشه مستلزم تعریف ایده های جدید در مورد مدل سازمانی بهتر است. در این راستا، مفهوم کمتر مؤثر توسعه سازمانی با چشم‌انداز امیدوارکننده‌تر با واقعیت مطلوب جایگزین می‌شود.

برنامه ریزی سازمانی
برنامه ریزی سازمانی

چشم انداز آینده نیز با مفهوم مأموریت شرکت در چشم عموم مرتبط است. مأموریت در برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به عنوان هدف اصلی سازمان تدوین می شود و هدف آن را به یک شکل یا آن منعکس می کند. به عنوان یک قاعده، این بیانیه مدیریت شرکت است که قصدی را بیان می کند که برای جامعه قابل توجه است. اما مخاطب نه تنها جامعه و مخاطب مشتری هدف، بلکه خود کارکنان نیز هستند. خود بیانیه ماموریت باید حاوی لهجه های الهام بخش و انگیزشی باشد. وظیفه اصلی ماموریت فرموله شده تضمین هماهنگی محیط بیرونی و درونی زمانی است که سازمان به سمت اهداف استراتژیک حرکت می کند. این از طریق توابع زیر به دست می آید:

  • افزایش انگیزه کارکنان.
  • حمایت از ارزش های شرکتی، که می تواند از طریق پاداش دادن به کارکنان برای تسلط بر مهارت ها و دانش جدید بیان شود.
  • تعیین جهت توسعه شرکت با در نظر گرفتن فناوری های جدید و پلت فرم های بازار.
  • اطمینان از انعطاف پذیری سازمان از نظر مفهوم مأموریت آن. انعطاف پذیری به توانایی تغییر برخی پارامترها یا ویژگی های دوره انتخاب شده در زمینه تغییر شرایط اشاره دارد.

مفهوم برنامه ریزی استراتژیک

ترکیب اصول برنامه ریزی و استراتژی کسب و کار به ما این امکان را می دهد که چشم انداز و مأموریت شرکت را نه به صورت انتزاعی، بلکه به شکلی فناورانه تدوین کنیم. در یک مفهوم گسترده، فناوری برنامه ریزی توسعه روش ها و تکنیک هایی است که به وسیله آناهداف شرکت و ابزار دستیابی به آنها توسعه یافته است. یعنی فقط توانایی رهبری یا تیم پروژه برای بیان واضح ماموریت و پیش بینی مشکلات آینده در مرحله توسعه سازمان نیست. تا حد زیادی، فناوری برنامه ریزی استراتژیک منعکس کننده اصولی است که بر اساس آنها مدل آینده شرکت در حال تدوین است.

  • اصل وحدت. ساختار تعامل مجموعه ای از عناصر سازمانی تایید شده است که هر کدام یک نهاد هستند و وظیفه خاصی را انجام می دهند. در عین حال، علیرغم تفاوت در کارکردها، عناصر مطابق با مأموریت به سمت یک هدف کلی جهت گیری می شوند.
  • مشارکت کارکنان شرکت در فرآیند برنامه ریزی. شرط لازم برای برنامه ریزی موفق که به لطف آن مدلی که از نظر فنی بیشتر فکر شده و به واقعیت نزدیک است اجرا شود.
  • تداوم. فرآیند برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک یک سازمان در یک چرخه کاری یا مرحله توسعه متوقف نمی شود. پیوسته است، اما این بدان معنا نیست که تغییر ناپذیر است. در انتقال بین چرخه ها و مراحل است که ممکن است نیاز به تجدید نظر یا تکمیل وظایف و روش ها برای حل آنها وجود داشته باشد.
  • دقت برنامه ریزی. با تمام فیگوراتیو بودن و انتزاعی بودن برخی از عناصر، تلاش برای جزئیات و عینیت بخشیدن به مدل مطلوب است. در مراحل اجرای طرح، این امر باعث کاهش بسیاری از هزینه ها و بهینه سازی فرآیندهای کاری هنگام سازماندهی ساختار شرکت می شود.
طرح توسعه شرکت
طرح توسعه شرکت

طبقه بندیبرنامه ریزی جهت گیری زمانی

اصول استراتژی و برنامه ریزی در بیشتر موارد، به طور پیش فرض، با در نظر گرفتن فرصت های امیدوارکننده برای به کارگیری فناوری های جدید، معطوف به آینده است. به این ترتیب برنامه ریزی پیشگیرانه کار می کند، که در آن شرط بر روی مزایای تغییرات آینده است. در این حالت، محاسبه شرایط برنامه ریزی استراتژیک با چشم انداز دشوار است، زیرا باید احتمالات تغییرات در بازار را حدس بزنید. بنابراین، اغلب، مدل های پیشگیرانه با هدف به دست آوردن سود جدید نیست، بلکه بقا و رشد پایدار شرکت است.

برنامه ریزی اغلب به زمان حال محدود می شود، جایی که می توان به طور کامل وظایف سازمان و شرایط دستیابی به اهداف تعیین شده را به هم مرتبط کرد. چنین مدل هایی غیر فعال نامیده می شوند. وجه تمایز آنها رضایت از زمان حال است. برای تغییر توسعه طبیعی یک شرکت طبق چنین طرحی، حداقل منابع کافی است که به دلیل امکان پیش بینی دقیق تر است. اما حتی در این مورد، شرکت کنندگان با مزایای خاصی برنده رقابت می شوند: توانایی درک ماهیت آنچه در حال رخ دادن است، تعداد ارتباطات، تجربه و غیره.

گذشته همچنین می تواند برای برنامه ریزی استراتژیک جذاب باشد. این امکان را فراهم می کند که مشکل توسعه را نه در یک دوره معین، بلکه در چرخه حیات کامل آن از لحظه شروع آن با پیش نیازها تا اوج توسعه در لحظه فعلی مشاهده کنیم. در مورد آینده، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک از این نوع (واکنشی) بهبودهای احتمالی در آینده را رد می کند. بر خلافاز غیرفعال بودن، در این مورد، حاشیه به اندازه کافی بالای قدرت سازمانی شرکت در برابر پس زمینه تأثیر منفی عوامل خارجی تضمین می شود. نقطه ضعف یک استراتژی توسعه واکنشی، کنار گذاشتن امکان پیشرفت "سریع" در بازار تحت همان عدم اطمینان است.

طبقه بندی برنامه ریزی بر اساس مدت زمان

توسعه طرح سازمانی
توسعه طرح سازمانی

افق زمانی برنامه ریزی نیز بسته به وظایفی که باید در یک مرحله خاص اجرا شوند، می تواند متفاوت باشد. به طور خاص، فواصل زمانی زیر مشخص می شود:

  • 10-25 ساله. برنامه ریزی بلند مدت (برای آینده)، که بر دستیابی به اهداف بزرگ با در نظر گرفتن پیش بینی های پیچیده برای آینده تأکید دارد. این نوع برنامه ریزی دو تفاوت اساسی دارد: ترکیب چندین استراتژی در یک دوره حرکت و معرفی نوآوری ها. به عنوان بخشی از برنامه ریزی بلندمدت، اهداف کلی کلی تعیین می شود که منعکس کننده وظایف خاص صنعت است.
  • 3-5 سال. برنامه ریزی میان مدت مقیاس کوچکتر، اما با جزئیات بیشتر، که در آن تأکید بر تابع توزیع است. یعنی در این مورد می توان در مورد برنامه ریزی بلندمدت در شرکت صحبت کرد، اما در مقیاس کوچکتر. هدف استراتژی میان‌مدت را می‌توان ظرفیت‌های تولید، منابع مالی، فناوری‌ها، محصولات، سرمایه‌گذاری‌ها، ساختار شرکت، منابع انسانی و غیره دانست.
  • 1 سال یا کمتر. برنامه ریزی کوتاه مدت (سالانه). این نوعی از برنامه های جاری، وظایف لجستیکی استیا اهداف عملیاتی و تولیدی که در چارچوب یک توافق کوتاه مدت باشد. چنین برنامه ریزی ممکن است شامل قراردادهای کوتاه مدت با تامین کنندگان و سایر شرکا باشد.

همانطور که می بینید، افق برنامه ریزی تا حد زیادی به اهداف خاص سازمان بستگی دارد، اگرچه آنها می توانند دوره های زمانی مختلفی را پوشش دهند. در عین حال این چشم انداز استراتژیک آینده بنگاه است که با برنامه ریزی بلندمدت سازگارتر است که در چارچوب آن پروژه های سرمایه گذاری، نوسازی، گسترش ظرفیت ها و … سازماندهی می شود، نکته دیگر اینکه برنامه های بلندمدت است. برای چندین سال ممکن است شامل پروژه های کوچک کوتاه مدت و میان مدت با وظایف محلی، با هدف دستیابی به اهداف کلی باشد.

توسعه طرح شرکت

برنامه ریزی استراتژیک در شرکت
برنامه ریزی استراتژیک در شرکت

تاکتیک های توسعه هر شرکت مدرن بر اساس وظایف و اهداف است که به نوبه خود بر اساس یک مأموریت فرموله شده است. عواملی مانند سودآوری، حجم فروش، نوآوری، مؤلفه تصویر، ریسک های بالقوه و غیره باید به عنوان داده های اولیه برای طرح مورد استفاده قرار گیرند.بعد، مسئله انتخاب روش شناسی برای تدوین برنامه بازاریابی با در نظر گرفتن اهداف و فرمول بندی شده است. منافع، وارد بازی می شود. در نظام نظری و روش‌شناختی برنامه‌ریزی استراتژیک، چندین رویکرد وجود دارد:

  • کارکردی. عناصر بازاریابی و بهینه سازی تولید با هم ترکیب شده و در نتیجهبه یک استراتژی برای رقابت موثر با هزینه منابع ورودی اولیه تبدیل می شود. در واقع، وظایف فوری شرکت.
  • شرکتی. طرحی برای سازماندهی مؤثر فعالیت کارگری در شرکت در حال توسعه است.
  • کسب و کار. توسعه یک برنامه تاکتیکی و استراتژیک که به شرکت اجازه می دهد در شرایط سخت بازار دوام بیاورد.
  • عملیاتی. برنامه ریزی باریک و یکنواخت نقطه ای یا موقعیتی برای بخش های خاص شرکت در کوتاه مدت.

ایجاد یک طرح بدون مطالعه امکان سنجی کسب و کار، که شامل گزارشی از ساختار مالی شرکت است، کامل نمی شود. بر اساس تحلیل و ارزیابی امکان سنجی اقتصادی اجرای یک پروژه خاص شرکت می باشد. اصل اصلی توسعه این گزارش مقایسه هزینه ها و نتایج شرکت است.

ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک

شرکت های بزرگ مدرن از فهرست گسترده ای از ابزارها برای توسعه روش های برنامه ریزی برای بهینه سازی فرآیندهای کاری استفاده می کنند. یکی از موثرترین گروه های ابزاری از این نوع، آنالیز SWOT است. بر اساس آن، مدل‌های امیدوارکننده موقعیت‌یابی استراتژیک مبتنی است، اما به سختی می‌توان آنها را جهانی نامید. حداقل، هر طاقچه به نسخه خاص خود از ابزارهای SWOT با فهرستی از سیستم های سازگاری نیاز دارد. به عنوان مثال، برنامه ریزی مالی در فعالیت های یک سازمان شامل ارزیابی عوامل خارجی و داخلی است. مجموعه گسترده ای از داده های ورودی به طرح تحلیلی اجازه می دهد تا جریان را تعیین کندوضعیت سازمان و همچنین مدل بهینه آن در ساختار کلی توسعه. فناوری تجزیه و تحلیل SWOT، به طور خاص، با عوامل عمومی، درون صنعتی و داخلی فعالیت شرکت ها کار می کند و نه تنها تولید و بازار، بلکه ظرایف اجتماعی-فرهنگی، سیاسی، حقوقی و حتی سبکی مدیریت را منعکس می کند.

مفهوم مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک

بر اساس برنامه توسعه سازمان، یک مدل مدیریت ایجاد می شود که باید به سؤالات زیر پاسخ دهد:

  • وضعیت فعلی شرکت چگونه است؟
  • حالت او پس از مدت معینی چگونه باید باشد؟
  • راههای رسیدن به آنچه می خواهید چیست؟

در هر مورد، اساس استراتژی ذخیره پرسنل خواهد بود. ذخیره پرسنل مدیریتی، از دیدگاه مدیریت استراتژیک، در درجه اول افرادی هستند که قادر به تغییر، خودآموزی و تصمیم گیری غیر استاندارد هستند. این امر در مورد تمام سطوح دولت و به ویژه رده های بالای آن صدق می کند، زیرا تغییر از بالا شروع می شود.

از نظر فناوری، مدیریت استراتژیک شامل اجرای اقدامات خاصی است که می تواند با هدف کنترل عملیاتی، نوسازی، بازسازی مطابق با شرایط محیطی در حال تغییر باشد. برخلاف برنامه ریزی استراتژیک در سیستم مدیریت، عملکرد کنترل از قبل در مرحله اجرای پروژه انجام می شود و می تواند نتایج نهایی کار انجام شده را با برآوردها در نظر بگیرد. علاوه بر این، تصمیمات استراتژیک بر اساس عوامل خارجی اتخاذ می شود، نهارتباط مستقیم با کیفیت اجرای طرح. با توجه به ویژگی های توسعه بازار و عوامل خارجی، مدیریت می تواند بر تصمیمات فعال یا واکنشی تمرکز کند.

اصول مدیریت استراتژیک

یک مدل مدیریت مؤثر باید بر اساس عناصر مفهومی مدیریتی زیر باشد:

  • اهدافی که به وضوح تدوین شده اند. این در مورد اهداف کلی شرکت نیست، بلکه مستقیماً در مورد وظایف ذخیره پرسنل است. مجموعه مدیریت تنها زمانی می تواند به طور موثر به اهداف بالاتر دست یابد که دارای مجموعه ای از عملکردهای واضح باشد.
  • تمرکز. تمام بخش های شرکت باید تابع دستیابی به اهداف اصلی باشند. در یک مفهوم گسترده، این به معنای کار بر روی پارامترهای سازمان است که در نهایت فرآیند را برای دستیابی به بهترین نتایج هدایت می کند.
  • مانورپذیری. شرکت باید منابع کافی از انواع مختلف منابع داشته باشد که اجازه می دهد تا تنظیمات مطابق با شرایط متغیر با حداقل ضرر انجام شود.
  • هماهنگی. یک عملکرد رهبری مسئول که آماده تصمیم گیری به موقع و ایجاد استراتژی مبتنی بر استفاده منطقی از منابع است.

نتیجه گیری

مدیریت استراتژیک استخر استعداد
مدیریت استراتژیک استخر استعداد

مدیریت موثر، همراه با یک مدل کسب و کار به دقت فکر شده، به شرکت‌های مدرن این امکان را می‌دهد که نه تنها سرپا بمانند، بلکه با موفقیت با سایر فعالان بازار نیز رقابت کنند. نقش کلیدی در دستیابی به نتایج بالافعالیت تولیدی توسط برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک شرکت انجام می شود. علاوه بر این، در هر دو مورد، بسته به اهداف تعیین شده و روش های دستیابی به آنها، وظایف می توانند همگرا و واگرا شوند. تفاوت های اساسی بین استراتژی های برنامه ریزی و مدیریت در رابطه با دوره اجرای مستقیم پروژه است. در یک موقعیت، ما در مورد یک مطالعه دقیق و رسمی کردن یک راه حل طراحی صحبت می کنیم و در حالت دوم، در مورد پشتیبانی مستقیم آن در طول چرخه عمر.

توصیه شده: