کارت امتیازی متوازن یک ابزار مدیریت عملکرد استراتژیک است

2024 نویسنده: Howard Calhoun | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 10:25

کارت امتیازی متوازن ابزاری است که به شما امکان می دهد نقاط قوت و ضعف همه بخش های شرکت و شرکت را به طور کامل ارزیابی کنید. برای استفاده مؤثر از آن توسط مدیریت، لازم است شاخص هایی ایجاد شود که در چارچوب استراتژی کلی شرکت مرتبط باشد. همچنین تشکیل یک سیستم ارزیابی برای بخش های خاص شرکت ضروری است.

چگونه بوجود آمد

این فناوری مدیریت که کارت امتیازی متوازن نیز نامیده می شود، نسبتاً اخیراً مورد استفاده قرار گرفته است. این بر اساس تحقیقاتی که در اوایل دهه 90 انجام شد، توسعه یافت.

آنها توسط رئیس شرکت مشاوره، دیوید نورتون، و پروفسور رابرت کاپلان اداره می شدند. وظیفه اصلی آنها شناسایی راه های جدید برای دستیابی به اهداف استراتژیک کسب و کار و بهبود کارایی شرکت در تمام سطوح فعالیت آن بود.

Bدر نتیجه، BSC، یک کارت امتیازی متوازن به دست آمد. این کشف منجر به شکل گیری دو شرط اصلی شد:

• تنها شاخص های مالی برای توصیف متوازن (جامع) و کامل وضعیت شرکت کافی نخواهد بود. آنها باید مکمل شوند.
• BSC را می توان به عنوان یک سیستم مدیریت و نه فقط یک شاخص جامع از وضعیت شرکت استفاده کرد. در عین حال، مفهوم پیاده‌سازی شده قادر است ارتباط مالکان و مدیران ارشد شرکت را با فعالیت‌های عملیاتی مدیریت سازمان تضمین کند.

هدف سیستم

بهبود پایدار شاخص های عملکرد برای هر شرکتی مهم است. برای این منظور است که از کارت امتیازی متوازن استفاده می شود. این ابزاری است که به شما امکان می دهد ایده ها و تصمیمات استراتژیک را با فرآیندهای روزانه مرتبط کنید. در نتیجه، تمام جنبه های فعالیت های شرکت به سمت اجرای وظایف کلیدی هدایت می شود.

چنین کنترلی با کمک شاخص های کلیدی عملکرد انجام می شود. آنها به شما اجازه می دهند چندین سطح ارزیابی را دریافت کنید:

• ویژگی های کارایی فرآیند کسب و کار؛
• شاخص های بهره وری هر یک از کارکنان؛
• اندازه گیری دستیابی به اهداف.

بر اساس این اطلاعات، می توان استدلال کرد که کارت امتیازی متوازن ابزاری نه تنها برای مدیریت استراتژیک، بلکه برای مدیریت عملیاتی نیز است.

ارزش اصلی BSC این است که شرکتی که از آن استفاده می کند قادر به ارزیابی و کنترل فرآیند دستیابی به اهداف استراتژیک باشد.سطوح سازمان بنابراین، کارت امتیازی متوازن سازمانی ابزاری برای کار با یک منطقه عملکردی جداگانه نیست، بلکه همه آنها را به طور همزمان ترکیب می کند.

به همین دلیل اجرای چنین مفهومی در یک جهت دشوار خواهد بود و نمی توان به نتایج مطلوب دست یافت.

سود

وقتی مدیران ارشد عملکرد شرکت را تجزیه و تحلیل می کنند، ممکن است اجزای فردی موفقیت یا شکست را از دست بدهند و فقط به شاخص های مالی توجه کنند.

به عنوان مثال وضعیت گسترش خط تولید است. اگر دامنه را افزایش ندهید، می توانید از سرمایه گذاری های مربوط به نوسازی تولید، معرفی تجهیزات اضافی و غیره اجتناب کنید. در نتیجه، هزینه ها کاهش می یابد و همه چیز از نظر تحلیل شرایط مالی خوب است. اما در عین حال، برای دستیابی به اهداف استراتژیک، نیاز به گسترش دامنه است که به شرکت امکان می دهد موقعیت های جدیدی در بازار کسب کند. و از منظر برنامه ریزی جهانی، امتناع از مدرنیزاسیون تصمیم اشتباهی است.

با وجود شکاف هایی مانند این در تجزیه و تحلیل، مدیریت عملکرد گهگاه با درآمدهای بادآورده همراه خواهد بود. از این گذشته، اگر همه اطلاعات در مورد فرآیندهایی که بر دستیابی به هدف تأثیر می گذارد وجود نداشته باشد، مشخص نیست چه زمانی تغییرات مثبت یا منفی تکرار می شود.

به منظور کنترل کامل و دقیق جنبه های مختلف شرکت، برنامه های تجاری مانند BSC معرفی می شوند. از آنجا کهاین امکان را به شما می دهد تا هر جزء از عملیات تولید و مدیریت و همچنین خدمات شرکت را تجزیه و تحلیل کنید. مدیران می‌توانند همه عواملی را که بر نتیجه نهایی تأثیر می‌گذارند شناسایی کنند.

با این اطلاعات، آنها می توانند یک استراتژی مدیریت سازمانی شایسته ایجاد کنند که می تواند سطح کارایی همه فعالیت ها را به طور قابل توجهی افزایش دهد.

منابع انسانی

سازمانهایی هستند که کیفیت خدمات آنها تا حد زیادی به حرفه ای بودن کارکنان بستگی دارد، زیرا صلاحیت آنها محصول است. یک مثال می تواند یک شرکت مشاوره یا حقوقی باشد.

با این شکل از انجام کسب و کار، ارتقاء سطح دانش و مهارت های متخصصان به صورت دوره ای مهم است. این برای حفظ موقعیت های بازار یا فتح یک جایگاه جدید ضروری است.

در پیشینه تحلیل های بی سواد، ممکن است مدیریت شرکت در نظر بگیرد که برای دوره های آموزشی مدیریت نیازی به پرداخت هزینه نیست و متخصصان متخصص قادر به انجام وظایف بدون آموزش اضافی هستند. در نتیجه، از نظر شاخص های مالی، تصمیم به درستی گرفته شد، زیرا امکان جلوگیری از هزینه های اضافی وجود داشت.

اما بازار خدمات دائماً در حال تغییر است، ابزارهای جدیدی برای حل مشکلات در حال ظهور هستند. با همان سطح مهارت، جذب مشتریان زیادی مانند گذشته امکان پذیر نخواهد بود. آنها به متخصصان آموزش دیده تر مراجعه خواهند کرد. در نتیجه، شرکت ضرر می کند.

بنابراین، برای توسعه موفقیت آمیز کسب و کار، به تجزیه و تحلیلی نیاز دارید که همه را در نظر بگیردعوامل.

استراتژی

هر شرکت جدی یک برنامه توسعه توسعه یافته دارد که شامل چندین هدف اصلی است. معمولاً بیش از 5-7 وجود ندارد. اما گاهی پیش می آید که اهداف یا با هم در تضاد هستند یا به هم مرتبط نیستند.

مدیریت استراتژیک تکنیکی برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی است. هنگامی که سیستم متعادل و مبتنی بر قوانین روشن برای تعیین اهداف باشد، انجام وظایف کلیدی در سطحی اساساً جدید امکان پذیر می شود.

با یک BSC به خوبی اجرا شده برای تمام جنبه های فعالیت های شرکت، اهداف به هم پیوسته توسعه خواهد یافت. برای اینکه مدیریت نقاط کلیدی تعامل را مشخص کند، یک نقشه استراتژیک ویژه تشکیل می شود. روی آن است که روابط بین اهداف اصلی ذکر شده است.

با استفاده از چنین سیستمی، مدیران ارشد می توانند به طور مداوم بر کار متخصصان در حوزه های خاص نظارت کنند و ببینند که آیا آنها به انجام وظایف کلیدی کمک می کنند یا خیر.

ایده ساختاری

ویژگی اصلی کارت امتیازی متوازن این است که سیستم را به 4 گروه تقسیم کند تا آن را به حالت متعادل درآورد. اینها مسیرهای زیر هستند:

• گروه اول. این شامل نسبت های مالی استاندارد می شود. مالک شرکت به ناچار به سطح بازده وجوهی که در شرکت سرمایه گذاری شده است علاقه مند خواهد بود. بنابراین، علیرغم اهمیت فرآیندهای داخلی تثبیت شده و بازارگرایی یک شرکت، سیستم باید با داده های مالی شروع و بهآنها (نمره نهایی).
• گروه دوم. در اینجا به توصیف محیط خارجی - مشتریان و نگرش سازمان نسبت به آنها توجه می شود. تاکید بر توانایی شرکت در جلب رضایت مشتری، حفظ او و یافتن مشتریان جدید است. حجم بازار و سهم شرکت در بخش هدف نیز در نظر گرفته شده است.
• گروه سوم. برای توصیف توانایی یک شرکت برای رشد و یادگیری استفاده می شود. این بخش از سیستم مدیریت استراتژیک سازمان بر سیستم‌های اطلاعاتی تمرکز دارد که اطلاعات حیاتی را در اختیار سیستم‌های عملیاتی قرار می‌دهد که تعامل بین شرکت‌کنندگان فرآیند و همچنین افراد، توانایی‌ها، مهارت‌ها و انگیزه‌های آنها را فراهم می‌کند.
• گروه چهارم. برای توصیف فرآیندهای داخلی در نظر گرفته شده است. این در مورد توسعه محصول، نوآوری، پیش تولید، منابع اصلی، تولید، فروش و خدمات پس از فروش است.

عناصر یک کارت امتیازی متوازن

در حال حاضر، الزامات اساسی برای نرم افزارهایی که از SSP پشتیبانی می کنند، قبلاً توسعه یافته و در عمل آزمایش شده اند.

بر اساس تحقیقات، شش عنصر باید در طراحی سیستم وجود داشته باشد تا امکان تحلیل و کنترل کامل را فراهم کند:

1. اهداف راهبردی. آنها برای تعیین مسیرهایی که استراتژی در آن اجرا خواهد شد مورد نیاز است.
2. چشم انداز. اجزای مورد استفاده برای جداسازی استراتژی آن ها هستندروند اجرا را بهبود بخشد. در بیشتر موارد، چهار دیدگاه کافی است: فرآیندها، مشتریان، افراد و امور مالی. اما اگر ویژگی های استراتژی سازمانی ایجاب کند، فهرست را می توان گسترش داد.
3. مقادیر هدف. آنها برای تعیین کمیت سطح عملکردی که یک شاخص خاص باید با آن مطابقت داشته باشد، ضروری هستند.
4. ابتکارات استراتژیک. این شامل برنامه‌ها و پروژه‌هایی می‌شود که به دستیابی به اهداف کلیدی کمک می‌کنند.
5. روابط علّی. از آنها برای ترکیب اهداف استراتژیک استفاده می شود تا دستیابی به یکی منجر به پیشرفت به سمت دیگری شود.
6. شاخص ها. این در مورد معیارهای موفقیت است. این نشان دهنده سطح پیشرفت به سمت یک هدف استراتژیک خاص است.

کارت امتیازی متوازن یک ابزار مدیریتی است که می تواند به راحتی با وظایف یک شرکت خاص سازگار شود، اما به شرطی که مفهوم به خوبی ساختار یافته و توسعه یافته باشد.

انگیزه

در ابتدا، شایان ذکر است که برنامه های تجاری نوع BSC شامل تعامل مستقیم با هر یک از کارمندان به طور جداگانه نیست. به همین دلیل، سطح دستمزد یک کارمند به نتایج شخصی او وابسته نیست، بلکه به سطح کارایی کل بخشی که به آن تعلق دارد بستگی دارد.

اگر چنین طرح انگیزشی را به درستی اجرا کنید، کارمند به طور فعال و با سطح مشارکت بالا برای دستیابی به عملکرد بالا در بخش خود کار خواهد کرد.

در نتیجه، چنین طرح سازماندهی کارگری منجر به ایجاد ارتباط بین انگیزه پرسنل و فرآیند اجرای اهداف استراتژیک می شود.

همچنین، اهمیت مشارکت کارکنان در امر مشترک در حال افزایش است. این امر به دلیل تجسم تأثیر آن بر فعالیت های واحد و شرکت اتفاق می افتد.

بنابراین، مدیران با معرفی انگیزه‌های شایسته و دریافت شاخص‌های عملکردی واضح و دقیق برای همه بخش‌ها، می‌توانند کنترل کاملی بر عملکرد سازمان اعمال کنند. این تجسم مفهوم مدیریت استراتژیک است.

البته همیشه خطر انحرافات مختلف وجود دارد که از دستیابی به شاخص های برنامه ریزی شده جلوگیری می کند. در این صورت، مدیریت، به لطف BSC پیاده سازی شده، می تواند تجزیه و تحلیل کامل و دقیقی از دلایل بدتر شدن نتایج انجام دهد و مقادیر هدف را تنظیم کند.

چنین سیستمی این امکان را فراهم می کند که دائماً مناسب ترین قالب را برای عملکرد سیستم مدیریت عملیاتی داشته باشید. علاوه بر این، استراتژی شرکت انعطاف پذیری خود را از دست نمی دهد و متناسب با شرایط جدید تغییر می کند.

MTP در واقع به عنوان یک کنترل پنل تجاری عمل می کند. با این انتظار طراحی شده است که مدیریت کارخانه با تعداد کمی از پارامترهای کنترل شده سر و کار داشته باشد. در عین حال، مدیریت ارشد و صاحبان سازمان قادر خواهند بود به سرعت تمام داده‌های مربوط به تغییرات مهم در فعالیت‌های شرکت یا بخش‌های فردی آن را دریافت کنند.

نحوه استفاده صحیح از سیستم

اگر کارت امتیازی متوازن را به عنوان مثال سازمان ها در نظر بگیریم،فعال در بازار روسیه، سه ویژگی آن را می توان ذکر کرد:

• BSC جایگزین برنامه ریزی نمی شود؛
• سیستم را نمی توان به طور مؤثر بدون یک استراتژی توسعه سازمانی طراحی شده به خوبی استفاده کرد؛
• هدف اصلی BSC مدیریت سیستماتیک شرکت با در نظر گرفتن رابطه شاخص ها و همچنین مقادیر آنهاست.

بنابراین، سیستم نباید برای تعیین اهداف کلیدی و جهت گیری شرکت به عنوان یک کل استفاده شود. BSC زمانی شروع به کار می کند که استراتژی از قبل طراحی شده باشد و کنترل سریع و دقیق روند اجرای آن ضروری باشد.

برای مثال، هدف افزایش سود سالانه یک شرکت کشاورزی است. مدیران پس از تجزیه و تحلیل تمامی جنبه های کار شرکت با کمک BSC، بر اساس داده های به دست آمده نیاز آشکار به تغییرات اقتصادی، فنی، سازمانی و فناوری را مشاهده می کنند. در نتیجه اصلاحات لازم را انجام می دهند و نتایج جدیدی به دست می آورند.

مدیریت استراتژیک سیستمی است که در فرآیند دستیابی به اهداف ۴ تا ۵ ساله بهترین عملکرد را دارد. در عین حال، شاخص ها و مقادیر خاصی باید برای هر یک از آنها تشکیل شود. این آنها هستند که به عنوان یک راهنما در روند اجرای تجزیه و تحلیل عمل خواهند کرد.

ابتدا باید شاخص ها را برای کل دوره برنامه ریزی تعیین کنید و سپس آنها را برای دوره های جداگانه (از شش ماه) توسعه دهید. در مرحله بعد، شما باید دقیقاً دریابید که چه اقداماتی به دستیابی به تعادل در نتایج همه کمک می کندتقسیمات پس از آن لازم است شاخص های خاصی برای ارزیابی آنها ترسیم شود.

شایان توجه است که گاهی اوقات چندین بخش مسئول رسیدن به یک نتیجه هستند. این ممکن است درآمدی باشد که 2-3 شعبه در یک منطقه با هم می دهند. و چنین مقداری یکی از شاخص های اثربخشی شرکت است و باید به این ترتیب مورد توجه قرار گیرد.

اگر کارت امتیازی متوازن را به عنوان مثال سازمانی که دارای دفاتر منطقه ای است مطالعه کنید، استفاده از آبشار داده ها ضروری خواهد بود. ما در مورد تشکیل شاخص هایی برای واحدهای فردی با در نظر گرفتن اهداف سالانه شرکت به عنوان یک کل صحبت می کنیم. برای موفقیت آنها است که وابستگان پاسخگو خواهند بود.

در نتیجه، فعالیت های هر بخش به شرکت کمک می کند تا به اهداف استراتژیک خود دست یابد.

نتایج

BSC ابزاری برای مدیریت فعالیت های شرکت است که برای هر شرکت مدرنی که برای توسعه تلاش می کند ضروری است. چنین سیستمی به شما امکان می دهد تا به سرعت و با دقت نقاط قوت و ضعف فرآیندهای تولید و مدیریت را شناسایی کنید. با استفاده از آن، مدیریت شرکت قادر خواهد بود به طور مداوم استراتژی سازمان را تنظیم کند و تغییرات لازم را در کار بخش های خاص ایجاد کند.