Cornelius Vanderbilt: عکس، بیوگرافی، نقل قول ها، گفته ها
Cornelius Vanderbilt: عکس، بیوگرافی، نقل قول ها، گفته ها

تصویری: Cornelius Vanderbilt: عکس، بیوگرافی، نقل قول ها، گفته ها

تصویری: Cornelius Vanderbilt: عکس، بیوگرافی، نقل قول ها، گفته ها
تصویری: سفر کازان روسیه 4k 2024, آوریل
Anonim

اگر تاریخ همه سرمایه های بزرگ شناخته شده را دنبال کنید، سرمایه هایی که اکنون "پول قدیمی" نامیده می شوند، اغلب فردی با اصول اخلاقی مشکوک، اما با کاریزمای عالی، در سرچشمه اولین سود قرار می گیرد.. و این در مورد هر یک از شاهزادگان، اربابان و سناتورهای مدرن صدق می کند. ارزش به یاد آوردن تاریخ روسیه، حتی نه چندان دور، برای درک این نکته را دارد: در چند صد سال، فرزندان افرادی که در دهه 90 قرن گذشته ثروت اندوزی کردند، اگر عنوانی نداشته باشند، مطمئناً به افراد محترم تبدیل خواهند شد. تمام قاره ها البته مگر اینکه سرمایه افزایش یابد. گاهی نوادگان متنعم به سادگی ثروت خود را هدر می دهند. این همان چیزی است که برای میراث اولین ثروتمند آمریکا اتفاق افتاد.

همه نام کورنلیوس واندربیلت را در ایالات متحده می شناسند، عملیات او در کتاب های درسی اقتصادی گنجانده شده است، مربیان و معلمان استراتژی های رشد شخصی نام او را می لرزانند. اما تاریخ او و تاریخ خانواده به پسرش ختم می شود. این چیزی نیست که میلیاردر آرزویش را داشت.

کورنلیوس واندربیلت
کورنلیوس واندربیلت

خانواده ون در بیلت

کرنلیوس چهارم شدیک کودک در خانواده، نام کامل او شبیه کورنلیوس واندربیلت جونیور است، او نام خود را به افتخار پدرش دریافت کرد. محل تولد یک مزرعه خانوادگی بود، این اتفاق در می 1794 رخ داد. مانند همه آمریکایی ها، ون در بیلت ها نیز مهاجرانی بودند که مشتاق بودند زندگی خود را به مسیر اصلی بازگردانند. هیچ کس رویای میلیون ها نفر را نمی دید. کار کردن برای تغذیه خانواده و کسب درآمد برای دوران پیری آرام خوب و سخت است - شاید این تنها انگیزه مالی برای خانواده بود. نام خانوادگی Vanderbilt در اصل از سه جزء تشکیل شده است: Van der Bilt. با گذشت زمان، شکاف ها برطرف شد و نام خانوادگی هم در تلفظ و هم در املا تداوم پیدا کرد.

پدر سرمایه دار آینده در یک مزرعه کوچک با اشتغال به کار در بندر درآمد کسب کرد. از نظر او زندگی دریایی و بندری بار بسیار سنگینی است که در آن فقط کار کثیف و درآمد اندک وجود دارد. او این فکر را به پسر چهارمش القا کرد، اما پسر همه چیز را به روش خودش فهمید. در رویاهای او، زندگی دریایی به معنای آزادی، ثروت و امکانات نامحدود بود. کورنلیوس واندربیلت با خلق و خوی قوی از دوران کودکی رویای این را داشت که در 11 سالگی مدرسه را ترک کند تا تجارت خود را شروع کند. و حتی دیوارهای آن را ترک کرد، اما بلافاصله به بندر نرسید، تا اینکه در سن 16 سالگی در یک مزرعه خانوادگی سخت کار کرد. اما اگر هم می خواست ادامه تحصیل دهد موفق نمی شد. او اولین تجارت و رسوایی خود را در داخل دیوارهای یک موسسه آموزشی انجام داد.

اولین تجربه تجارت و باج خواهی

قبل از رفتن به اولین میلیون، کورنلیوس واندربیلت شخصیت رسوا، سرمایه‌گذاری و سرسختی در حل مشکلات نشان داد.حتی در داخل دیوارهای یک مؤسسه آموزشی اتفاق افتاد، جایی که پول‌فروش جوان خواندن و حساب را می‌فهمید.

معلمان مدرسه محلی به جز توانایی نوشتن، خواندن و شمارش هیچ تفاوتی با کارگران سخت کوش اطراف نداشتند. بقیه فهرست "فضیلت" معمولی بود و مستی خط اول را اشغال می کرد. کورنلیوس که یک بار متوجه شد که یکی از معلمانش از خماری رنج می برد، تصمیم گرفت این رنج را کاهش دهد و ودکای ذرت با منشأ مشکوک را به عنوان درمان پیشنهاد کرد. البته مقداری هم هزینه داشت. معلم نتوانست مقاومت کند و به گناه "ناجی" خود اعتراف کرد، به خصوص که نوشیدنی ای که او آورده بود ارزان تر از تمام سالن های اطراف بود.

این همزیستی چقدر طول کشید، تاریخ خاموش است، اما یک روز معلم بدشانس تصمیم گرفت از چنگ دانش آموز فرار کند. پس از آن بود که ماهیت واقعی کوسه تجاری فاش شد: کورنلیوس واندربیلت گفت که تمام ماجرا را برای مدیر مدرسه و همه افراد اطرافش که مدت تصدی معلم به آنها بستگی دارد، خواهد گفت. تام باید فوراً تسلیم می شد. داستان در نهایت روشن شد، رسوایی بزرگی به راه افتاد، معلم با شرمندگی اخراج شد، کورنلیوس خودش رفت.

بعداً گفت: "اگر وقتم را صرف مطالعه می کردم، اصلا وقت نداشتم چیزی به دست بیاورم." چنین نگرشی نسبت به مدرسه از نظر فلسفی باعث می‌شود که او با همه نوپایان دوره صنعتی شدن آمریکا مرتبط باشد.

عکس کورنلیوس واندربیلت
عکس کورنلیوس واندربیلت

کسب و کار با 10 دلار

واندربیلت کورنلیوس مدت زیادی به این فکر نکرد که چگونه پول درآورد و سرمایه اولیه را از کجا بدست آورد. او برای خرید ده دلار از والدینش درخواست کردقایق بادبانی مبلغ برای کشاورزان بسیار زیاد است و پدر نمی توانست در مورد چنین گام ماجراجویانه تصمیم بگیرد، به خصوص وقتی صحبت از بندر و هر چیزی که به آن مربوط می شد. اما مادر پسرش را خیلی خوب می‌شناخت و ترجیح می‌داد درخواست او را برآورده کند، اما با این شرط که ابتدا در مزرعه کار کند. برای به دست آوردن سرمایه اولیه، کورنلیوس مجبور شد در خانه سخت کار کند: سنگ حمل کند، زمین را کند، گیاهان بکارد و غیره - همیشه کار زیادی روی زمین وجود دارد. او پس از عمل به تمام وعده ها، پس انداز شخصی خود را از مادرش دریافت کرد.

اولین کاردستی

بدون کنار گذاشتن کارها و بدون تأمل، ملوان شانزده ساله تازه کار فوراً برای خرید یک قایق بادبانی رفت. کشتی خریداری شده شکننده بود، به سختی شناور بود، اما کاپیتان مصمم بود که حامل اصلی در منطقه بندر نیویورک باشد. رقابت برای حمل و نقل ساکنان از یک ساحل به ساحل دیگر بسیار بزرگ بود، این تنها راه رسیدن از یک نقطه شهر به نقطه دیگر بود. بسیاری در روز چندین بار سفری را انجام می‌دادند، تاکسی‌های شناور برای هر مسافر و برای جایی در آفتاب در میان خود می‌جنگیدند. کورنلیوس واندربیلت خیلی جوان بود و به گفته رانندگان باتجربه، کنار آمدن با او کار سختی نبود.

در اولین بار، کشتی او هر شب سعی می کرد غرق شود. واندربیلت که متوجه شد موضوع چیست، متوجه شد که ته قایق در حال مشت زدن است. عصبانیت زیاد بود، مشت و فحش استفاده شد. فشار دیوانه کار خود را انجام داد - آنها شروع به ترس از او کردند. رشد بزرگ زیر دو متر، گلوی قلع و قمع و ذخیره به ایجاد ترس در حریفان کمک کرد.کلمات و عبارات غیر ادبی که به وضوح مزیت خود را در مناقشه ثابت کردند.

k. Vanderbilt اولین میلیون خود را به دست آورد
k. Vanderbilt اولین میلیون خود را به دست آورد

بعد از اولین حادثه، مبارزه رقابتی فروکش نکرد، اما آن مرد "مجوز ثبت نام" گرفت. او بارها مجبور بود به این شکل با مسائل برخورد کند، اما این افسانه با نام کورنلیوس واندربیلت ساخته شد. بیوگرافی این سرمایه دار پر از دعوا، عجیب و غریب، بی رحمی و توانایی دستیابی به اهداف است.

دامپینگ استراتژیک

در مدت کوتاهی، کورنلیوس واندربیلت، که متوجه شد بازی بر اساس قوانین کلی ضرری ندارد و نمی‌توان به سرعت درآمد کسب کرد، قوانین خود را ایجاد کرد. این کشتی که «قایق تندرو» نام داشت، شایعه شده بود که به سختی در آب شناور است و هر دقیقه تهدید به غرق شدن می شد، اما با این وجود مسافران از خدمات آن استفاده کردند. سه دلار به ازای هر نفر - هزینه نقل مکان به آن سوی نیویورک چقدر است، و این همان مقداری است که همه گرفته اند. Vanderbilt کرایه را به یک دلار کاهش داد و ترافیک مسافران به طور تصاعدی افزایش یافت. آنهایی که مشتاق عبور از رودخانه بودند شروع به جنگیدن برای جایی در قایق او کردند و آماده بودند که روی دامان یکدیگر بنشینند، فقط برای صرفه جویی در پول.

دوازده ماه بعد، کورنلیوس ده دلاری که قرض گرفته بود به مادرش داد و میز نقدی خانواده را هزاران نفر پر کرد. فضایی که او در بین حامل ها ایجاد کرد برای درک متقابل مساعد نبود، همه باید قیمت را کاهش می دادند، شخصی ورشکست شد. همه می خواستند از شر نوپا خلاص شوند. دعوا برای واندربیلت امری عادی بود، واژگانی که با اصطلاحات دریایی و فحاشی های گزینشی پر شده بود. با این وجود، کورنلیوس واندربیلت پول درآوردبرای گسترش کسب و کار خود.

سی. واندربیلت
سی. واندربیلت

نخستین ناوگان

پس از خرید چندین کشتی، واندربیلت تیمی را برای مطابقت با خودش انتخاب کرد: همه فحش می دادند، می دانستند چگونه با نگاهی وحشیانه، یک کلمه قوی و در صورت لزوم، با مشت رقیب را بترسانند. یک ناوگان کوچک فعالانه کار می کرد، بی خدایی تخلیه می کرد، او می توانست کل بازار را اشغال کند. اما در 1812-1815. درگیری بین انگلیس و آمریکا رخ داد. K. Vanderbilt با به خطر انداختن کشتی ها و جان خود، به کشتیرانی ادامه داد، فقط اکنون او تجهیزات و آذوقه برای ارتش حمل می کرد.

خدمات برای تامین ارتش رایگان نبود، بعلاوه، کورنلیوس یک طرح سوداگرانه راه اندازی کرد: او کالاهای محبوب را در بخشی از نیویورک خرید و در قسمتی دیگر فروخت. او سود حاصل از فروش مجدد را ثانویه می دانست، اما هدف اصلی را غنی سازی می دانست و بنابراین این تجارت نیز به خوبی جا افتاد. او به تدریج تمام وسایل شناور حامل را خرید و تقریباً یک انحصارگر شد. هفت سال طول کشید. او استاد حمل و نقل ساحلی، یکی از بهترین تامین کنندگان شد، نام فرمانده را به دست آورد، پانزده هزار دلار پس انداز کرد، اما … دوران قایق های بخار فرا رسیده است.

کاپیتان

کورنلیوس واندربیلت فوراً از چشم‌انداز کشتی‌های بخار قدردانی نکرد، اما با درک، تصمیم گرفت مطمئناً اقدام کند. برای موفقیت، او نیاز به دانش کشتی های جدید و توانایی های آنها داشت. او به عنوان مردی که نمی تواند راه حل های نیمه کاره را تحمل کند، تمام ناوگان خود را می فروشد و به عنوان کاپیتان در کشتی بخار توماس گیبون با دستمزد هزار دلار در سال استخدام می شود. در همان زمان، او با یک خانم جوان متواضع از مزرعه همسایه، سوفیا جانسون ازدواج کرد.

قایق بخار گیبونز، به رهبری کاپیتان واندربیلت، به سرعت از نیویورک به نیوجرسی در حال پرواز بود. بارها و مسافران مختلف جابجا شد. کورنلیوس واندربیلت پس از مطالعه تمام پیچیدگی‌های کشتیرانی و تجارت بزرگ طی چندین سال، گیبونز را متقاعد کرد که به طور مشترک یک کشتی جدید بسازند.

واندربیلت کورنلیوس
واندربیلت کورنلیوس

دوران جدید کسب و کار

واندربیلت تمام پول خود را در کشتی بخار جدید سرمایه گذاری کرد و خود پروژه را ساخت. کشتی جدید بلونا نام داشت و واندربیلت کورنلیوس به عنوان رهبر شرکت، سبک تجارت خود را احیا کرد - او به شدت شروع به تخلیه کرد. کرایه بلونا تنها 1 دلار بود، که چهار برابر کمتر از سایر شرکت‌های حامل بود.

رقبا که قانون را در کنار خود داشتند، چندین بار از او شکایت کردند، ضابطان به دنبال ناخدای حیله گر آمدند، اما هر بار او از آنها فرار کرد. شایعه شده بود که کابین های مخفی در کشتی وجود دارد که فقط فرمانده از آن مطلع است و به همین دلیل به راحتی از تمیس پنهان می شود. همانطور که او به اوج تجارت رسید، مانند یک مهاجم و یک گرگ رفتار کرد و یک رقیب را تکه تکه کرد، در واقع همانطور که شایسته مردی به نام کورنلیوس واندربیلت است.

او همچنین یک تجارت دیگر را تأسیس کرد: او یک هتل کوچک با یک میخانه در ساحل رودخانه خرید، جایی که عموم مردم محترم می توانستند در انتظار کشتی بخار او زندگی کنند و فقط اوقات خوشی داشته باشند. همسرش صاحب مؤسسه شد. این امر تا سال 1829 ادامه یافت. سی هزار دلار قبلاً در جیبش انباشته بود، اما او حریص بود، این K. Vanderbilt، اولین میلیونی که با دعوت می درخشید.چشم انداز هنوز بسیار جلوتر است. زمان شروع بازی بزرگ فرا رسیده بود.

کورنلیوس واندربیلت به عنوان رهبر
کورنلیوس واندربیلت به عنوان رهبر

رد کردن به عنوان شکلی از درآمد

Cornelius Vanderbilt یک کارآفرین بزرگ است و این در طول سازماندهی اولین انحصار آشکار شد. او که مشتاق است تجارت خود را بدون شریک شروع کند، سهام خود را در نیوجرسی می فروشد و به نیویورک نقل مکان می کند. زن در برابر تغییر محل سکونت مقاومت کرد، اما سرپرست خانواده او را به روشی بسیار زیاده‌روی متقاعد کرد: او همسرش را که با تصمیم او موافق نبود، به مدت دو ماه در یک دیوان‌خانه قرار داد.

برگشت در نیویورک، او یک شرکت حمل و نقل تاسیس کرد و یک کار آشنا انجام داد: حمل بار و مسافر، اما کرایه آن فقط دوازده سنت است.

قایق بخار بین نیویورک و Pikssill حرکت می کند، در این مسیر تا زمانی که Vanderbilt ظاهر شد، قبلاً یک انحصارگر وجود داشت. و او را مجبور به خروج از بازار کردند. سپس با استفاده از توپخانه سنگین رقابتی را با انجمن رودخانه هادسون آغاز کرد - او اصلاً کرایه ای دریافت نکرد. اما مسافران ساده لوح از سفر رایگان ضربه سنگینی را متحمل شدند: هزینه غذا و نوشیدنی در کشتی چندین بار افزایش یافت که تا حدی جبران بازی های دامپینگ واندربیلت را جبران کرد. انجمن رودخانه‌داران هادسون تسلیم شد: این اولین باری بود که این شرکت از یک شرکت حمل‌ونقل خصوصی درخواست می‌کرد تا فعالیت‌های خود را متوقف کند. صد هزار دلار به عنوان غرامت و پنج هزار دلار در هر سال برای ده سال ارائه شد. و فرمانده موافقت کرد!

میلیون اول

Vanderbilt فعالیت های خود را منتقل می کند و مسافران را حمل می کندبه بوستون، لانگ آیلند و شهرهای کانکتیکات. تجارت شکوفا شد، کورنلیوس در سن چهل سالگی ثروتی معادل نیم میلیون دلار جمع کرده بود، اما عطش پول رفع نشد. خانواده دوباره نقل مکان کردند، اکنون به لانگ آیلند. فرمانده با تخلیه مداوم، از رقبا جان سالم به در می برد، غرامت دریافت می کند و تا سال 1846 کشتی های بخارش در تمام شهرهای بزرگ آمریکا پهلو می گیرند. این سال بود که K. Vanderbilt اولین میلیون خود را در تجارت کشتیرانی به دست آورد.

سخنان کورنلیوس واندربیلت
سخنان کورنلیوس واندربیلت

کانال پاناما

در سال 1848، ذخایر طلا در کالیفرنیا کشف شد و تب دیگری آمریکا را فرا گرفت. ساده ترین راه عبور از پاناما بود، ایده حفر کانال جدید نبود، اما واندربیلت اولین کسی بود که برای اجرای این ایده انرژی نشان داد. افسوس که در آن زمان وسایل فنی کافی وجود نداشت و کورنلیوس موضوع کاهش زمان سفر معدنچیان را به روش خود حل کرد. پس از توافق با دولت نیکاراگوئه، او پروازهای چارتر را ترتیب داد، که به لطف آن، جویندگان سود سریع دو روز زودتر از همکاران خود که به شرکت های دیگر مراجعه می کردند، در محل بودند. هر سال ترانزیت مسافر برای فرمانده یک میلیون درآمد خالص به همراه داشت.

ایده احداث کانال پاناما از Vanderbilt خارج نشد. کورنلیوس که بار دیگر کل تجارت را فروخت، به دنبال شرکای خود رفت. اینگونه بود که شرکت ترانزیت لوازم جانبی پاناما تأسیس شد.

زندگی خصوصی

در آستانه شصتمین سالگرد تولد رئیس خانواده واندربیلت، با تمام قوا با قایق تفریحی خود به سفری به دور اروپا می روند. این کشتی "ستاره شمالی" نام داشت.پروژه و طراحی آن شخصا توسط کورنلیوس واندربیلت انجام شد. عکس های این قایق با خوشحالی در مطبوعات آن زمان منتشر شد. ذائقه میلیونر خاص بود و همه چیز مربوط به دارایی های شخصی او با شکوه ظاهر می شد و در مورد تجمل فریاد می زد. فرمانده بسیار دوست داشت که مردم را شوکه کند، با تکبر به دیگران یادآوری می کرد که از کجا آمده است "در بین مردم" و چند کلاس آموزشی دارد. او اغلب با روزنامه های آن زمان مصاحبه می کرد و در یکی از آنها اظهار داشت: "تمام زندگی ام دیوانه پول بوده ام، ابداع راه های جدید برای ساختن آنها فرصتی برای تحصیل در من نگذاشت."

خانه او در استاتن آیلند که مطابق با تمام خواسته های سرمایه دار بزرگ ساخته شده بود، کم شکوه نبود. این ترکیبی خارق‌العاده از سبک‌های مختلف بود، سه طبقه داشت، اثاثیه‌اش از نظر ارزش غنی‌ترین و از نظر تزئینات شیک بود. تحریک کننده ترین شیء هنری خانه مجسمه ای با امضای "Cornelius Vanderbilt" بود. عکسی از عمارت اغلب در رسانه های آن زمان منتشر می شد.

کورنلیوس واندربیلت، کارآفرین بزرگ
کورنلیوس واندربیلت، کارآفرین بزرگ

سرمایه دار راه آهن

در سال 1853، خانواده واندربیلت به سفر رفتند، این اولین تعطیلات کامل کورنلیوس بود. او دو تن از کارمندان حیله گر خود را برای مدیریت امور شرکت ترانزیت لوازم جانبی رها کرد که با کلاهبرداری، سهام کنترلی را تصرف کردند. خشم فرمانده منجر به تلگراف شد: «آقایان! شما جرات دارید من را فریب دهید. من از شما شکایت نمی کنم زیرا دستگاه قضاوت بسیار کند است. نابودت میکنم. با احترام، کورنلیوس واندربیلت. همانطور که او گفت، بنابراین او - سود از جنگ برایاموال او در اندازه سه برابر بازگشت. این دعوا چندین سال به طول انجامید و کورنلیوس واندربیلت برنده شد. اظهارات این سرمایه دار در مورد تمیس و کارمندان سابق به طور گسترده در مطبوعات نقل شد.

روزی فرمانده هنگام سفر با راه آهن متوجه شد که حمل و نقل زمینی امن تر و ارزان تر است و چشم انداز توسعه این تجارت نوید سودهای کلان را می دهد. واندربیلت بار دیگر کل تجارت خود را می فروشد و زیان ده ترین راه آهن آن زمان - هارلم را می خرد.

خرید خطوط ریلی کوتاه و سهام در شرکت‌های دیگر، او روی ادغام و تملک کار کرد. با سرمایه گذاری در توسعه، او موفق شد یک مسیر راه آهن گسترده از شاخه های کوچک ایجاد کند. بدین ترتیب راه آهن مرکزی نیویورک شکل گرفت. طبق روش معمول - با کاهش قیمت حمل و نقل، کورنلیوس واندربیلت به سرعت صاحب دو راه آهن طولانی و سودآور - هارلم و نیویورک می شود. در این دوره، او به شدت رقابت می کند، که فقط فلفل را به زندگی اضافه می کند. در طول یک حماسه راه آهن پنج ساله، واندربیلت نیمی از آمریکا را با خطوط راه آهن گرفتار کرد، هزینه بلیط قطارهای او همیشه کمتر از بقیه بود.

کورنلیوس واندربیلت جونیور
کورنلیوس واندربیلت جونیور

وارث

این سرمایه دار ۱۱ فرزند داشت که چهار نفر از آنها پسر بودند. پدر به دلیل تربیت خود به دختران توجهی نکرد - آنها پس از ازدواج نام خانوادگی او را نخواهند داشت و تجارت خانوادگی باید به پسری که آن را ادامه می دهد منتقل شود. از پسران، امیدوارکننده ترین آنها، حتی در طول زندگی پدرشنابغه مالی شناخته شده ویلیام واندربیلت بود. او تقریباً کل ثروت کورنلیوس را به دست آورد: 90 میلیون دلار. کل میراث، بزرگترین ثروت آمریکا در آن زمان، 102 میلیون دلار بود. 12 میلیون باقیمانده به خیریه ها و کودکان دیگر توزیع شد.

مهم نیست که معاصران و نوادگانش چگونه با او رفتار می کردند، فعالیت های او خواسته یا ناخواسته در خدمت توسعه کشور بود، حتی اگر هدف اصلی آن سود باشد، اما کورنلیوس واندربیلت چنین بود. نقل قول‌هایی از مصاحبه‌های او در کتاب‌هایی منتشر شده است و بسیاری از آنها به مانترا برای کارآفرینان تبدیل شده‌اند. اما عامل تعیین کننده در فعالیت های سرمایه دار، شخصیت و نبوغ خستگی ناپذیر در "گرفتن وجوه از مردم" بود.

توصیه شده: