داگلاس مک گرگور: کمک به مدیریت
داگلاس مک گرگور: کمک به مدیریت

تصویری: داگلاس مک گرگور: کمک به مدیریت

تصویری: داگلاس مک گرگور: کمک به مدیریت
تصویری: کباب زن آبی 2024, نوامبر
Anonim

به عنوان یک روانشناس اجتماعی، داگلاس مک گرگور، دکترا، مدتهاست درگیر مسائل مدیریتی بوده است. پس از پایان جنگ جهانی دوم، نام او از نزدیک با ایده های درخشان در این زمینه همراه بود.

متاسفانه، داگلاس مک گرگور تنها به لطف یک کار کامل به مدیریت کمک کرد. این تنها اثری بود که این دانشمند توانست قبل از مرگ او در سن 57 سالگی به جهان ارائه کند. نظریه X و Y داگلاس مک گرگور و چند پیش نویس مقاله که هرگز کامل نشد تنها میراث این جامعه شناس آمریکایی است.

داگلاس مک گرگور
داگلاس مک گرگور

ایده اصلی مک گرگور برای X

داگلاس مک گرگور دو فرض را در مورد ماهیت رفتار انسان مطرح کرد. او در طول تحقیقات خود متوجه شد که ماهیت انسان چقدر می تواند دوگانه باشد.

بنابراین، نظریه X داگلاس مک گرگور دیدگاه منفی نسبت به مردم را پیشنهاد می کند.

او فردی را به عنوان کسی توصیف می کند که:

  • جاه طلبی دارد (حتی تا حدودی این ویژگی برای همه مشترک است)؛
  • دوست ندارد کار کند؛
  • تلاش برای اجتناب از مسئولیت؛
  • فقط تحت دقیق ترین نظارت می تواند به طور مؤثر کار کند.
نظریه داگلاس مک گرگور x
نظریه داگلاس مک گرگور x

ایده اصلی مک گرگور برای Y

به نوبه خود، نظریه Y داگلاس مک گرگور یک فرد را از دیدگاه مثبت توصیف می کند.

او فردی را به عنوان فردی نشان می دهد که قادر است:

  • به سوی خود سازماندهی؛
  • مسئولیت پذیری؛
  • کار را به عنوان یک چیز طبیعی در نظر بگیرید، قابل مقایسه با بازی یا استراحت.

این نظریه های متضاد بر اساس تحقیقات ارائه شده اند.

نظریه داگلاس مک گرگور y
نظریه داگلاس مک گرگور y

تعریف پارامترهای نظریه

تعدادی از عوامل زمینه ای وجود دارد که داگلاس مک گرگور آنها را تحلیل کرد. تئوری x و y بر اساس فعالیت های مجری در محل کارش است. در نتیجه مطالعه، مشخص شد که پارامترهای خاصی وجود دارد که اقدامات مجری را تعیین می کند. با تحت کنترل گرفتن آنها، مدیر قادر به کنترل اعمال زیردستان خود خواهد بود.

این گزینه ها بر اساس: هستند

  • کارهای دریافت شده توسط زیردستان؛
  • زمان دریافت تکالیف؛
  • اعتقادات زیردست به ضمانت دریافت پاداش مناسب؛
  • به عنوان انجام وظایف کاری؛
  • زمان اجرای کار مورد انتظار؛
  • تیم(محیط نزدیک) که در آن زیردستان کار می کند؛
  • وجوه ارائه شده برای اجرای وظایف؛
  • دستورالعمل صادر شده توسط مدیریت؛
  • اعتقاد زیردستان در به دست آوردن آنچه می توانند برای تکمیل کار؛
  • مقدار دستمزد تضمین شده برای انجام موفقیت آمیز کار؛
  • سطح درگیری زیردستان در ناحیه مشکل مرتبط با کار.

داگلاس مک گرگور پیشنهاد کرد که اظهارات مربوط به نظریه Y به حقیقت نزدیکتر است. آنها با دقت بیشتری ماهیت کارمندان را منعکس می کنند، بنابراین این مفاد باید هنگام ایجاد یک استراتژی مدیریت و عملکرد مورد توجه قرار گیرند.

نظریه x و y داگلاس مک گرگور
نظریه x و y داگلاس مک گرگور

نظریه X: نکات اصلی آن

مدارک مربوط به نظریه X به شرح زیر است:

  1. طبعاً کارکنان نگرش منفی شدیدی نسبت به کار دارند. آنها سعی می کنند به هر طریقی از آن اجتناب کنند، اگر شرایط آن را ایجاب کند.
  2. برای رسیدن به نتیجه مطلوب، زیردستان را باید مجبور به کار کرد. کارمند باید تحت نظارت دقیق باشد. یک جایگزین برای این ممکن است تهدید به تنبیه برای عملکرد ضعیف باشد.
  3. کارمندان تاکتیک های اجتناب از وظایف محوله را تمرین می کنند. برای اجرای بیشتر کار، تقریباً هر بار که پیش نیازهای لازم برای این کار ایجاد می شود، دستورالعمل های رسمی مورد نیاز است.
  4. بیشتر کارمندان احساس امنیت را در اولویت قرار می دهند و تنها پس از آن همه عوامل دیگری که به کار مرتبط هستند. به عنوان یک قاعده، جاه طلبی بزرگ در چنین شرایطی به ندرت نشان داده می شود.
نظریه داگلاس مک گرگور
نظریه داگلاس مک گرگور

نظریه Y: اصلی آنمقررات

این نظریه داگلاس مک گرگور شامل موارد زیر است:

  1. ادراک کار توسط کارکنان به همان شکل طبیعی مانند بازی یا اوقات فراغت پذیرفته می شود.
  2. تا زمانی که کارکنان شرکت خود متعهد و متمرکز بر کسب نتیجه خوب در جریان کار باشند، نیازی به دستورالعمل‌ها و کنترل اضافی از خارج نخواهد بود.
  3. افراد از نظر آماری متوسط می توانند یاد بگیرند که مسئولیت فعالیت های خود را بپذیرند و حتی بیاموزند که به آن تمایل داشته باشند.
  4. در میان جمعیت، توانایی تصمیم گیری درست کاملاً گسترده است. این توانایی لزوماً در پرسنل مدیریت ذاتی نیست.
مشارکت داگلاس مک گرگور در مدیریت
مشارکت داگلاس مک گرگور در مدیریت

نظریه X: روشن شدن گزاره اول

داگلاس مک گرگور اشاره می کند که مفروضات نظریه X در ادبیات سازمانی نسبتاً رایج هستند. در واقعیت، شیوه‌ها و سیاست‌های مدیریتی به ندرت از این مقررات استفاده می‌کنند.

با توجه به اینکه یک فرد معمولی با حس دوست نداشتن کار به دنیا می آید، مک گرگور توانست حتی تاریخچه توسعه این موقعیت را ردیابی کند و تاکیدی که مدیران را هدایت می کند را شناسایی کند. آنها در مورد کاهش احتمالی حجم تولید ابراز نگرانی می کنند. این منجر به تشکیل یک سیستم ویژه پاداش فردی می شود. نقش آن به طور کامل نشان می دهد که در اساس این نظام این اعتقاد نهفته است که از سوی رهبریبرای مبارزه با گرایش انسان به دوری جستن از کار به تلاش نیاز است.

نظریه X: روشن شدن گزاره دوم

از موارد فوق مقام دوم است. با توجه به بی میلی ذاتی فرد به کار، نیاز به اقدامات خاصی از سوی مدیریت وجود دارد.

این اقدامات عبارتند از:

  • فرد را مجبور به انجام کار؛
  • نمایش کنترل؛
  • هدایت او به عمل؛
  • سیاست ارعاب علیه بیشتر افراد را تمرین کنید.
نظریه داگلاس مک گرگور x
نظریه داگلاس مک گرگور x

همه این اقدامات با هدف وادار کردن افراد به مشارکت در دستیابی به اهداف کلی سازمان انجام می شود.

در این مورد، نتیجه گیری خود نشان می دهد که سیستم پاداش تضمینی برای تکمیل موفقیت آمیز وظایف توسط کارمند نیست. فقط تهدید به مجازات می تواند به یک عامل قانع کننده تبدیل شود. و همه اینها از این باور سرچشمه می گیرد که افراد فقط تحت تأثیر اجبار و کنترل بیرونی می توانند کار را انجام دهند.

نظریه X: روشن شدن گزاره سوم

گزاره سوم بیان می کند که یک فرد معمولی ترجیح می دهد از بیرون کنترل شود. او از مسئولیت می ترسد، با وجود جاه طلبی های خاص مشخص نمی شود و در کار خود در درجه اول برای امنیت تلاش می کند.

علیرغم این واقعیت که ارزش های اجتماعی و سیاسی آمریکا از ویژگی های ایده آل افراد عادی صحبت می کند، اکثر مدیران در زندگی واقعی زندگی می کنند.اعتقاد به اینکه "توده ها متوسط هستند."

بر اساس مفاد برجسته شده، مک گرگور تلاش می کند ثابت کند که این طرح فکری انتزاعی نیست. این به طور گسترده در عملکرد مدیریت دنیای مدرن استفاده می شود.

تئوری داگلاس مک گرگور x و y
تئوری داگلاس مک گرگور x و y

تبیین نظریه Y

مقرراتی که در چارچوب نظریه X قرار دارند توسط مک گرگور مورد انتقاد قرار گرفته اند. بر اساس نظریه وو، فرد نیروی ذهنی و جسمی خود را نه تنها صرف استراحت یا بازی می کند، بلکه برای کار نیز خرج می کند که نشان دهنده ماهیت طبیعی این هزینه است. بنابراین، یک فرد معمولی لزوماً از انجام وظایف محول شده بدش نمی آید.

در چنین شرایطی نیازی به کنترل خارجی نیست. فرد در معرض خود مدیریتی و خودکنترلی قرار می گیرد که عملکردهای پاداش مسئول آن هستند که فرد آن را با دستاوردهای خود مرتبط می کند. علاوه بر این، از طرف فرد، ارزشمندترین پاداش کار، احساس ارضای نیازهای خود برای خودسازی و تأیید خود است.

این آرمان‌ها هستند که اساس دستیابی به اهداف سازمان را در چارچوب تئوری Y. تشکیل می‌دهند.

توصیه شده: