خدمات مشتری: قوانین و استانداردها، اصول و روش‌ها
خدمات مشتری: قوانین و استانداردها، اصول و روش‌ها

تصویری: خدمات مشتری: قوانین و استانداردها، اصول و روش‌ها

تصویری: خدمات مشتری: قوانین و استانداردها، اصول و روش‌ها
تصویری: راه طلایی برای جذب مشتری از برایان تریسی 2024, آوریل
Anonim

در مرحله کنونی، زمان زیادی به خدمات مشتری اختصاص داده می شود. زمان به جلو می رود و بر این اساس، سطح خدمات باید افزایش یابد. برای تحقق این امر، هنجارهای کسب و کار خدمات مشتری باید رعایت شود.

اطلاعات عمومی

ارتباط مثبت با مشتری
ارتباط مثبت با مشتری

روزانه چند صد نفر وارد هر فروشگاهی می شوند. و وظیفه فروشنده دقیقاً تنظیم با خلق و خو و حدس زدن نیازهای هر فرد است. این یک رویکرد فردی برای هر مشتری است که فروش خوب را تضمین می کند. با این حال، روش های کلی وجود دارد که کار می کند. آنها با زمان آزمایش شده اند و بنابراین تقریباً همیشه کار می کنند. این خط مشی خدمات مشتری است. چنین استانداردهایی به فروشنده این امکان را می دهد که رفتار صحیح داشته باشد و اشتباه نکند و همچنین حداکثر مقدار ممکن کالا را بفروشد.

اما این بدان معنا نیست که یک کارمند نمی تواند در یک موقعیت خاص آنطور که می خواهد رفتار کند. فقط تمام اعمال او باید در چارچوب همین قوانین باشد و به هیچ وجه به کار لطمه ای وارد نشود.یک فروشنده حرفه ای با همه خریداران به یک شکل عمل نمی کند، زیرا باید در مورد خود و به طور کلی خدمات مشتری تاثیر خوشایندی به جا بگذارد.

لحظه مهم

نمی توانید فردی را که وارد فروشگاه شده است نادیده بگیرید. باید به او نزدیک شوید و سعی کنید مکالمه ای را شروع کنید یا به او کمک کنید. و حتی اگر خریدی انجام ندهد، ممکن است فروشگاه را به دوستان و آشنایان خود توصیه کند.

اما این تمام چیزی نیست که باید به خاطر بسپارید. چیزی به نام فروش کلاسیک وجود دارد. درباره او بیشتر بحث خواهد شد.

فروش کلاسیک

روش های زیادی برای ارائه خدمات به مشتریان وجود دارد، اما نسخه کلاسیک تا به امروز موثرترین آن باقی مانده است. دارای هفت مرحله است که هر کدام بسیار مهم است. برای دریافت ایده ای از آنچه در مورد آن صحبت می کنیم، به هر مرحله به طور جداگانه نگاه دقیق تری خواهیم داشت.

آماده فروش

نگرش دوستانه فروشنده
نگرش دوستانه فروشنده

این یک مرحله کاملاً جهانی است زیرا هر روش خدمات مشتری با آن شروع می شود.

اول از همه، باید خود را برای یک موج دوستانه و یک نتیجه خوب آماده کنید. پس از همه، تا حد زیادی به خلق و خوی بستگی دارد. وقتی فردی به روی دنیا باز و پرانرژی است، موفق و با اعتماد به نفس تلقی می شود. برای تنظیم خلق و خوی مناسب، روش های مختلفی وجود دارد. می توان از آنها هم در ابتدای روز کاری و هم در وسط برای حفظ احساسات لازم استفاده کرد.

برای مثال، می توانید لحظه پیروزی یا خوش شانسی خود را به یاد بیاورید، بهترین فروش شما. یا به این فکر کنید که چه نتیجه خوبی از کار گرفته ایدمی تواند متعاقباً یک استراحت مناسب فراهم کند یا یک رویا را برآورده کند. انتقال کار به بازی هم کار می کند. این بدان معنی است که شما می توانید خود و خریدار را به عنوان بازیکن تصور کنید، اما این خریدار نیست که در بازی حرفه ای به نظر می رسد. این کمک می کند که پیشاپیش به طرف مقابل احترام بگذاریم و برای او آرزوی سلامتی کنیم.

اگر فروشنده صمیمانه متقاعد شده است که یک چیز واقعا مفید و ضروری را می فروشد، بعید است که مشتری را از دست بدهد. شایان ذکر است که در فرهنگ خدمات رسانی به مشتریان، احترام مطلق مورد انتظار است. مهم نیست که یک شخص در مقابل یک فروشنده چه شکلی است، اما شما نمی توانید بدون احترام با او صحبت کنید.

باز هم لازم به یادآوری است که پرخاشگری خریدار متوجه شخصیت فروشنده نیست، بلکه متوجه نقشی است که او برای خود انتخاب کرده است. این بدان معنا نیست که اگر فروشنده دیگری به جای شما بود، خریدار رفتار دیگری داشت. این چیزی است که باید در هنگام بروز یک موقعیت دشوار به خاطر بسپارید.

تنظیم مخاطب

برای برقراری ارتباط با خریدار، باید ارتباط را شروع کنید. فرهنگ ارائه خدمات به مشتریان و همچنین سبک ارتباطی انتخاب شده بر نتیجه فروش تأثیر می گذارد. بسیار مهم است که یک شخص را برای خود قرار دهید. و انجام این کار و همچنین خراب کردن همه چیز فقط چند ثانیه طول می کشد. این بدان معنی است که شما نیازی به صرفه جویی در احساسات مثبت از همان لحظه اول ندارید. اگر فروشنده لبخند بزند، نگرش درستی داشته باشد، حالت چهره مثبتی داشته باشد، با مشتری سازگار شود، به احتمال زیاد تماس برقرار می شود. این فضای آسان در برقراری ارتباط و صمیمیت دوستانه است که نتیجه می دهد.

برای رسیدن به این هدف، فروشنده باید فعالانه عمل کندتماس برقرار کنید او نمی تواند خود را به عبارت معمول سلام اکتفا کند. برای اینکه بدانید چگونه در فرآیند خدمات رسانی به مشتری رفتار کنید و تماس برقرار کنید، باید از تکنیک های خاصی استفاده کنید. اگر با توجه به نتایج آنها، هشت تلاش از ده تلاش موفق بود، پس این یک نتیجه عالی است. در صورت عدم برقراری تماس، نباید خدمات خود را تحمیل کنید. بهتر است مشتری را زیر نظر داشته باشید و در صورت لزوم کمک کنید.

هر چیزی ممکن است در فرآیند خدمات مشتری اتفاق بیفتد. اما از تلاش برای به دست آوردن یک شخص دست نکشید. این بدان معنا نیست که شما مجبور باشید. اینجاست که قاعده ادامه کار به میان می آید. هنگامی که مشتری تماسی برقرار نکرد، همان فروشنده باید برای بار دوم در عرض سه دقیقه کمک خود را ارائه دهد. اگر چند کارمند به یک نفر نزدیک شوند غیرقابل قبول است. در این حالت، واکنش ممکن است تهاجمی باشد، یا مشتری به سادگی برگردد و ترک کند. همچنین نباید تلاش مکرر برای برقراری تماس در مدت کوتاهی انجام دهید. بهتر است در این نزدیکی باشید و منتظر بلوغ مشتری باشید. اما تمام این نکات فقط در مورد فروشگاه هایی صدق می کند که در آن گروه ورودی کارمند وجود ندارد. یعنی فروشندگان با عبارات وظیفه در ورودی ملاقات نمی کنند. اگر چنین عنصری از خدمات وجود داشته باشد، پس از اینکه فرد از این گروه عبور کرد، باید تماس برقرار شود.

در این مرحله، نگرش مثبت فروشنده کم اهمیت نیست. خدمات مشتری تجاری باید با یک سلام آغاز شود. بهترین آرزوها برای یک روز خوب یا عصر. در هنگام احوالپرسی، فروشنده باید همزمان لبخند بزندسعی کنید با فرد تماس چشمی برقرار کنید. فقط یک نگرش شاد به فرد کمک می کند. همین امر در مورد لبخند نیز صدق می کند که باید صمیمانه باشد. به یاد داشته باشید، مردم احساس جعلی می کنند.

خدمات مشتری تجارت بر اساس رویکرد فردی است. اگر شخصی متوجه شود که فروشنده چگونه با همه به یک شکل ارتباط برقرار می کند، خریدار بالقوه این احساس را پیدا می کند که کارکنان فقط می خواهند پول دریافت کنند. اما فقط باید به روی مردم باز شود، علاقه ای سرزنده نشان دهد، زیرا جایی برای بداهه گویی وجود خواهد داشت. این ویژگی ها در یک کارمند است که تعیین می کند که او چقدر در کار خود موفق خواهد شد. کار کردن به عنوان فروشنده برای یک فرد غیر ارتباطی و بسته کار دشواری است.

فروشنده دو هدف اصلی دارد:

  • فروش کالا؛
  • تجربه خدمات خوب ایجاد کنید.

و برای دستیابی به هر دو هدف، باید تماس برقرار شود. برای انجام این کار، می توانید از انواع تکنیک ها استفاده کنید، زیرا نکته اصلی رسیدن به نتیجه است. اما ابتدا باید به یاد داشته باشید که چه کاری را نباید انجام دهید.

اول، از عباراتی مانند: استفاده نکنید

  • هر راهنمایی؟
  • به چیز خاصی علاقه مندید؟
  • به شما کمک می کند؟

این عبارات قبلاً آزاردهنده شده اند. علاوه بر این، عبارت: "اگر به چیزی علاقه دارید، پس با من تماس بگیرید" بهترین شروع برای یک مکالمه نخواهد بود. این توسط شخص به عنوان بستن مخاطب در نظر گرفته می شود.

دوم، شما نمی توانید بدون سلام کردن و لبخند زدن گفتگو را شروع کنید.

سوم، لازم نیست دقیقاً مقابل خریدار بایستید. در چنین لحظاتی، او ممکن است نباشداحساس راحتی کنید، به خصوص اگر می خواهید به حرکت خود ادامه دهید. بهترین حالت کمی به پهلو یا چپ است.

رابعاً ایستادن پشت سر مراجعه کننده اکیداً ممنوع است. این باعث نگرانی مبهم می شود. بنابراین، شما نمی توانید خریدار را از روی پاشنه دنبال کنید.

پنجم، خودتان را از آن شخص نبندید. این به این معنی است که هنگام ارائه خدمات به مشتری نباید پاها یا دست های خود را روی هم قرار دهید. همین امر در مورد تکیه دادن به هر مبلمانی نیز صدق می کند. این حرکات بهترین تاثیر را روی خریداران بالقوه نمی گذارد.

نیاز به شناسایی لحظه

فروشنده گزینه هایی را ارائه می دهد
فروشنده گزینه هایی را ارائه می دهد

هر فناوری خدمات مشتری در نهایت باید به شناسایی نیازهای مشتری کمک کند. این یکی از نکات قابل توجه فروش است. اما، به اندازه کافی عجیب، هر فروشنده ای این را به خاطر نمی آورد. این مرحله است که فروشنده را ملزم می کند تا دریابد مشتری به چه چیزی نیاز دارد ، از این یا آن محصول چه انتظاراتی دارد. و برای درک همه اینها، باید با خریدار صحبت کنید و از او سوال بپرسید.

وظیفه فروشنده این است که تمام نیازهای یک فرد را به بهترین شکل ممکن آشکار کند، خواه این افکار در مورد یک محصول خاص باشد یا حدس های مبهم در مورد نیازهای او. یعنی کارمند باید تا حد امکان اطلاعات بیشتری را برای خود جمع کند تا به مشتری در حل مشکلش کمک کند. بهترین گزینه زمانی است که شخصی نه تنها محصول اصلی، بلکه اضافی و همچنین انواع خدمات پس از فروش را خریداری کند.

مطمئن ترین راه حل برای دستیابی به درک متقابل بین فروشنده و خریدار، گفتگوی قابل درک برای هر دو خواهد بود. هر گونه آموزش مدیریتخدمات مشتری زمان زیادی را به این لحظه اختصاص می دهد. پس از آن، مدیریت از کارکنان می خواهد که توضیحات واضح با مشتریان را درک کنند. چه مفهومی داره؟ هنگام استفاده از اصطلاحات، یا باید توضیح داده شود، یا باید کلمات و عبارات نامفهوم قبلی را با عبارات عمومی جایگزین کرد.

ابتکار را در گفتگو فراموش نکنید. برای اینکه فروش خوب باشد، باید در دست فروشنده باشد. این کسی است که در مکالمه سوال می پرسد که آغازگر است.

همچنین باید به یاد داشته باشید که انجام چه کاری ممنوع است:

  1. شما نمی توانید به مرحله فروش دیگری بروید مگر اینکه نیازها به طور کامل درک شوند. این بدان معناست که قبل از مشخص شدن خواسته مشتری نیازی به ارائه محصول ندارید. اگر این کار انجام شود، مشتری ممکن است واکنش منفی نشان دهد یا حتی به طور کلی ترک کند. مشکل این است که بازیابی تماس شکسته بسیار دشوار خواهد بود.
  2. در مورد پولی که خریدار می تواند خرج کند نپرسید. این به این دلیل است که هر شخصی می خواهد حداکثر مجموعه ای از عملکردها یا خدمات را با حداقل پول دریافت کند. فروشنده با متقاعد کردن خریدار برای مبلغ زیادی، وقت خود را بیهوده تلف می کند. در این دوره، متقاعد کردن شخص برای خرید چیز بهتر بسیار مؤثرتر خواهد بود.
  3. یکی دیگر از اشتباهات در خدمات مشتری، ارائه مدل های قدیمی است. بهتر است محصولی را ارائه دهید که مطابق با نیازهای مدرن باشد. به عنوان یک قاعده، بهتر است شروع به ارائه محصولی با مدلی کنید که گران ترین است. اما این بدان معنا نیست که باید تنها پیشنهادی باشد. مشتریباید به او حق انتخاب داده شود تا بتواند قیمت و مجموعه ویژگی را با هم مقایسه کند.
  4. بی توجهی به این مرحله اکیدا ممنوع است. حتی اگر فردی با تمایل به خرید یک محصول خاص آمده باشد، باز هم باید به نیازهای او پی برد. در شرایطی که شخصی به دنبال محصولی است، اما در فروشگاه نیست، کارمند باید بپرسد که چرا خریدار از یک مدل خاص خوشش آمده است. وقتی محصولی در فروشگاه موجود است، به روشن شدن همه نیازها و گسترش دامنه پیشنهادات کمک می‌کند.
  5. هر شکلی از خدمات مشتری که ممکن است وجود داشته باشد، هر یک از آنها مانع از قطع کار خریدار می شود. حداقل چنین رفتاری بی ادبی تلقی می شود و حداکثر اگر شما اینگونه رفتار کنید، فروشنده وظایف این مرحله را انجام نمی دهد.

با پرسیدن سؤالات خاص، فرد مورد نیاز خود را پیدا کنید. آنها طبقه بندی خاص خود را دارند:

  1. سوالات عمومی. به عنوان یک قاعده، آنها را می توان بدون توجه به آنچه فرد به دنبال آن است تنظیم کرد.
  2. سوالات تنگ نظرانه. آنها قبلاً ویژگی های نوع خاصی از محصول را هدف قرار داده اند. این پاسخ به آنها است که به ارائه بهترین گزینه که تمام نیازهای مشتری را برآورده می کند کمک می کند.
  3. سوالات تکمیلی. پاسخ به آنها به شما امکان می دهد تجهیزات یا خدمات اضافی را انتخاب کنید.

سوالات نیز بر اساس نوع طبقه بندی می شوند. آنها عبارتند از:

  1. جایگزین. در چنین سؤالاتی، چندین پاسخ انتظار می رود.
  2. بسته شد. این‌ها سؤالات روشن‌کننده‌ای هستند که فقط با بله یا خیر می‌توان به آنها پاسخ داد.
  3. باز. چنین سوالاتی اطلاعات کاملی را ارائه می دهد و همچنین شاملشخص وارد مکالمه می شود به عنوان یک قاعده، آنها با کلمات شروع می شوند: چقدر، چه کسی، چرا، کجا، چه چیزی، چه چیزی، و غیره.

پیشنهاد راه حل

در خرید کمک کنید
در خرید کمک کنید

در این مرحله لازم است در حین ارائه خدمات توسط فروشنده خریدار بهترین راه حل برای رفع نیازهای وی به وی ارائه شود. فروشنده باید تمام مزایای یک راه حل خاص را توضیح دهد و نشان دهد. در تئوری، هنگامی که مرحله تکمیل می شود، که در آن نیازهای مشتری روشن می شود، فروشنده دارای موارد زیر است:

  • کارمند ایده ای درباره نیازهای مشتری دارد؛
  • فرد نسبت به کارمند خوش برخورد است و از برقراری ارتباط خوشحال می شود.

اول از همه، در طول سازماندهی خدمات تجاری برای خریدار، باید مزایای محصول مورد نیاز او را برای او توضیح دهید. و دوباره به این واقعیت برمی گردیم که شما باید نیازهای مشتری را به خوبی دریابید. شما همچنین می توانید بر روی آن لحظاتی تمرکز کنید که برای هر فرد مهم است - قیمت، نام تجاری، دوام محصول. این به این معنی است که حتی با به خاطر سپردن نیازهای مشتری، نباید از تبلیغات در فروشگاه یا هر گونه تخفیف غافل شوید.

مهم است به خاطر داشته باشید که همیشه ویژگی های محصول نمی تواند چیزی را به مشتری بگوید. این اطلاعات بیشتر برای فروشنده است، زیرا او اصطلاحات را درک می کند. و برای مشتری، باید عنصر مشخصه و مزایای عملی آن را در یک مکالمه به هم متصل کنید. به عنوان مثال، می توانید بگویید که رایانه دارای یک کارت گرافیک قدرتمند است، به این معنی که توانایی انجام هر بازی را دارد.

نشان دادن شایستگی محصول نیز منجر به افزایش فروش می شود. طبق استانداردهای خدماتخریداران، بهتر است اجازه دهید مشتری برخی از ویژگی ها را آزمایش کند. مثلاً خود شخص می تواند سعی کند از چیزی در دوربین عکس بگیرد و به کیفیت عکس ها نگاه کند. این اتفاق می افتد که مشتری می خواهد یک لپ تاپ بخرد، اما نمی داند چگونه از آن استفاده کند، اگر فروشنده یک برنامه آموزشی کوچک را اجرا کند، عالی خواهد بود.

همه این کارها برای برانگیختن تحسین در خریدار انجام می شود و از این طریق او را به خرید محصول ترغیب می کند. اما در اینجا مهم است که زیاده روی نکنید. به عنوان یک قاعده، مشتری به اطلاعات اضافی نیاز ندارد، بنابراین بهتر است خود را به نمایش سه مدل محدود کنیم. وقتی اطلاعات سرریز می شود، مشتری را دفع می کند، در نتیجه او برای فکر کردن وقت می گذارد و می رود. و دوباره کارمند به این واقعیت برمی گردد که تعریف نیازهای خریدار اشتباه انجام شده است.

همچنین اقدامات ممنوعه در این مرحله وجود دارد:

  1. شما نمی توانید انگشت خود را در اجناس فرو کنید. همان قلم توپی کار را انجام می دهد، اما از نظر زیبایی شناختی دلپذیرتر به نظر می رسد.
  2. همچنین کارمند نباید ویترین مغازه را با اجناس خریدار با بدن خود ببندد.
  3. درباره هیچ برند یا محصولی نظر منفی ندهید. فروشنده باید فرض کند که همه چیز ارائه شده در فروشگاه از کیفیت بالایی برخوردار است.
  4. دادن اطلاعات یا اطلاعات غیرقابل قبول در حد شایعه ممنوع است. این رفتار اولاً باعث بازدهی زیاد می شود و ثانیاً اعتبار فروشگاه را تحت تأثیر قرار می دهد.

Arguments اگر مشتری مخالف باشد

نمایش محصول
نمایش محصول

سازمان خدمات مشتری می تواند در هر سطحی باشد، اما اینطور نیستپاسخ مشتری را تحت تاثیر قرار دهد. سطح خدمات هر چه باشد، مشتری ممکن است اعتراض کند، و این اشکالی ندارد. آموزش کارکنان برای واکنش مناسب به این امر مهم است. در تئوری، فروشنده باید تمام مراحل بیع را انجام دهد تا مشتری هیچ اعتراضی نداشته باشد. اما اگر آنها وجود داشته باشند، او باید به درستی پاسخ دهد. اولین چیزی که فروشنده باید بیاموزد این است که اگر مشتری مخالفت کند، پس به محصول علاقه مند است، اما شک می کند. معمولاً، اگر فروشنده درست رفتار کند، در نهایت فروش انجام می‌شود.

و برای رفتار درست، چند قانون وجود دارد:

  1. با مشتری بحث نکنید. نتیجه چنین اختلافی ممکن است ضرر خریدار باشد. بهتر است نظر خود را ثابت نکنید، بلکه به درستی به اعتراضات رسیدگی کنید.
  2. با استدلال های مشتری موافق نباشید و محصول دیگری را تنها در صورتی ارائه دهید که این اعتراض غیر منطقی باشد.
  3. شما نمی توانید اعتراض مشتری را نادیده بگیرید. هر گونه شک یا نارضایتی باید توسط فروشنده رسیدگی شود.
  4. همچنین در مورد کیفیت محصول یا ویژگی های آن به مشتری دروغ نگویید.
  5. فروشنده نمی تواند بگوید چیزی را نمی داند. حتی اگر صاحب اطلاعات نباشد، می تواند برای کمک به همکاران مراجعه کند. و اگر کارمند قبلاً قول داده است که چیزی را روشن کند یا بفهمد، باید این کار انجام شود.

همچنین مهم است که بدانید چگونه بر مخالفت های قیمتی غلبه کنید. وقتی خریدار می گوید که کالا برای او گران است، فروشنده باید بر محاسن این مدل نسبت به سایرین تمرکز کند. یا یک نفر جایی را می شناسد که همان کالا را ارزان تر می فروشند. سپس ارزش دارد که مزایای خرید را توضیح دهیددر این فروشگاه است، چه سفارشی سازی اضافی کالا برای خریدار باشد و چه گواهی کالا در سراسر کشور.

چگونه به خرید منجر شویم

تست کالا توسط خریدار
تست کالا توسط خریدار

اغلب خریدار برای خرید یک محصول اهمیت خاصی ندارد، اما ممکن است چیزی برای او کم باشد. این کیفیت خدمات به مشتری است که تعیین می‌کند آیا مشتری چیزی می‌خرد یا خیر.

برای اینکه مشتری چیزی بخرد، باید از تکنیک جمع بندی خرید استفاده کنید. اگر پس از هدایت خریدار به خرید و رسیدگی به همه اعتراضات مکثی وجود داشته باشد، احتمال خروج مشتری بیشتر است. نیازی به اجازه چنین مکث هایی نیست.

در این لحظه است که باید لحظه مطلوب را محاسبه کنید. با شروع زودهنگام جمع بندی خرید، مشتری ممکن است آن را ترک کند و با شروع دیرهنگام، خریدار از بین می رود. در این مرحله، او مکث می کند و به اطلاعات فکر می کند. به همین دلیل است که همه چیز باید به موقع انجام شود تا خط چشم زودتر از اولین نشانه های آمادگی شروع نشود.

شاخص هایی که مشتری آماده است به شرح زیر است:

  1. مشتری خوشحال و با روحیه خوب به نظر می رسد.
  2. این شخص مخالفتی ندارد و فروشنده اطلاعات کاملی در مورد محصول ارائه کرده است.
  3. مشتری پس از خرید در مورد عملکرد محصول سؤالاتی دارد.
  4. خریدار به این فکر می کند که آیا پول کافی دارد یا خیر.
  5. مکث در طول مکالمه طولانی است.
  6. فرد موفق شد با محصول "آشنا" شود و به طور فعال محصول را آزمایش کند.
  7. مشتری شروع به عجله می کند.

اینها همه نشانه‌ها نیستند، اما اینها نشانه‌هایی هستندعملکرد محتمل تر است.

همچنین تکنیک های خاصی وجود دارد که به خرید کمک می کند:

  1. یک انتخاب برد-برد. در این تکنیک، فروشنده امکان انتخاب بین دو محصول را فراهم می کند. برای مثال، ممکن است بپرسد کدام یک از دو گوشی را بیشتر دوست دارد.
  2. پیشنهاد مستقیم. فروشنده پیشنهاد خرید محصول را می دهد. همچنین اتفاق می‌افتد که شخص می‌فهمد که امروز چقدر برای خرید آماده نیست.
  3. مزیت از دست رفته. این تکنیک با این واقعیت تعیین می شود که فروشنده تمام مزایای خرید در این فروشگاه خاص را نشان می دهد.

پایان فروش

خریدار کالا را چک می کند
خریدار کالا را چک می کند

اگر یک تکنیک خوب برای ارائه خدمات به مشتریان در خرده فروشی انتخاب شود، فروش همیشه خوب به پایان می رسد. اما به همان اندازه مهم است که پس از سرویس، تأثیر خوبی در مورد فروشگاه و کارکنان به جا بگذارید. برای اینکه همه چیز خوب پیش برود، باید قوانین را دنبال کنید:

  1. توجه به خریدار حتی در مرحله معامله نباید ضعیف شود. بهتر است ارتباط را ادامه دهید و در مورد اقدامات نظر دهید.
  2. بیشتر اوقات در این لحظه است که کار کالا بررسی می شود. و نه تنها آزمایش آن برای کار، بلکه آموزش نکات اصلی استفاده نیز مهم است. این رفتار فروشنده را برای مدت طولانی مشتری دائمی می کند. فقط در هنگام فروش فصلی نمی توانید محصول را نشان دهید. اما خریدار باید با این موافقت کند.
  3. وقتی مشتری به کمک نیاز دارد، وظیفه فروشنده کمک به او است. فرقی نمی کند مشتری آن را بخواهد یا نه. این رفتار نشان دهنده سطح بالایی استخدمات فروشگاه.
  4. نیازی به خداحافظی خشک با خریدار نیست. هر چه فروشنده احساسات مثبت بیشتری به مشتری بدهد، مشتری تمایل بیشتری به بازگشت به فروشگاه پیدا می کند. می توانید با این واقعیت خداحافظی کنید که مشتری سلیقه ای دارد و انتخاب شایسته ای انجام داده است. همچنین، فروشنده باید کارت ویزیت بدهد یا در غیر این صورت، پیشنهاد بازدید از وب سایت فروشگاه را بدهد.

در صورت رعایت همه قوانین، مشتریان به فروشگاه باز می گردند و آن را به دوستان و آشنایان خود توصیه می کنند.

توصیه شده: