سبک مدیریت رهبر: اقتدارگرا، دموکراتیک، لیبرال-آنارشیستی، ناسازگار، موقعیتی
سبک مدیریت رهبر: اقتدارگرا، دموکراتیک، لیبرال-آنارشیستی، ناسازگار، موقعیتی

تصویری: سبک مدیریت رهبر: اقتدارگرا، دموکراتیک، لیبرال-آنارشیستی، ناسازگار، موقعیتی

تصویری: سبک مدیریت رهبر: اقتدارگرا، دموکراتیک، لیبرال-آنارشیستی، ناسازگار، موقعیتی
تصویری: تشریح 5 جزء هزینه بازنشستگی (طرح مزایای تعریف شده) 2024, آوریل
Anonim

"هر جارویی متفاوت جارو می کند" - در این ضرب المثل مشهور ایده انواع شخصیت رهبران و سبک های مدیریت آنها پنهان است. با مشاهده دقیق کار چند مدیر در یک تیم می توان به تفاوت شکل گیری روابط کاری پی برد. سبک مدیریتی رئیس به طور مستقیم بر نتایج شرکت تأثیر می گذارد. این واقعیت ممکن است توضیح دهد که چرا برخی از شرکت ها تعطیل می شوند، در حالی که برخی دیگر حتی در مواقع بحران زنده می مانند و شکوفا می شوند.

شخصیت رهبر، سبک های مدیریت و نتایج شرکت ارتباط نزدیکی با هم دارند. با ترکیب چندین روش راهنمایی، می توانید به نتیجه ایده آل نزدیک شوید. به هر حال، سبک رهبر و اثربخشی مدیریت چیزهای جدایی ناپذیری هستند. اگر رئیس هستید، برای شما مهم است که بفهمید واقعاً چه نوع فردی هستید. بنابراین شما نقاط قوت و ضعف خود را درک خواهید کرد و می توانید نتایج بهتری کسب کنید.

خلاصه سبک های رهبری

سبک مدیریت مجموعه ای از روابط بین مدیریت و زیردستان و روش های تأثیرگذاری این دو گروه بر یکدیگر است. از کیفیت اینهاروابط به عملکرد زیردستان، جو موجود در تیم و توانایی آن در دستیابی به اهداف و مقاصد بستگی دارد. سبک های رهبری در مدیریت تیم می تواند پنج نوع باشد.

روانشناس و نویسنده مشهور آمریکایی-آلمانی کورت لوین در دهه 30 قرن گذشته سه سبک رهبری را منتشر و شناسایی کرد که بعدها به سبک کلاسیک تبدیل شدند. کمی بعد، آنها بیشتر ناسازگار و موقعیتی اضافه شدند. با مطالعه جدول با توضیح مختصری از مدیر، می توانید خود را بیابید و بلافاصله به خواندن بخش مورد نظر اقدام کنید. و بهتر است کل مطالب را بخوانید - در زندگی باید با افراد مختلفی سر و کار داشته باشید و بهتر است آماده باشید. سبک های مدیریت یک رهبر چیست؟

شرح مختصر سبک های مدیریت

نوع رهبر کیفیت های خوب ویژگی های منفی
اقتدارگرا مسئولیت می پذیرد، سریع تصمیم می گیرد، اهداف را به وضوح تعیین می کند انتقاد را تحمل نمی کند، مقاومت را دوست ندارد، نظرات دیگران را در نظر نمی گیرد، منافع آرمان را بالاتر از مردم قرار می دهد
دموکراتیک در یک تیم کار می کند، پذیرای ایده های جدید است، نظر تیم را در نظر می گیرد، به دیگران اجازه می دهد مسئولیت را بر عهده بگیرند توصیه های زیاد، می تواند تصمیم را به تعویق بیندازد، می تواند به دستان اشتباه اختیار کند
آنارشیست لیبرال بدون فشار بر کارمندان، جو خوش اخلاق در تیم، امکان رویکرد خلاقانه برای حل مشکلات را فراهم می کند تنبلی و زوال اخلاقی در تیم را تایید می کند،رهاسازی افسار مدیریتی، کنترل ضعیف (تحریک دزدی و ترک وظیفه)
ناسازگار ناشناس بدون هدف مشخص، بدون وظایف روشن، بدون تفاهم، جو فاسد در تیم، عملکرد ضعیف، بدون پول
وضعیت مدیریت کارکنان با کیفیت بالا، در موقعیت قرار می گیرد، همیشه می داند چگونه و چه کاری باید انجام دهد، بدون حیوان خانگی و ضدقهرمان، به توسعه کمک می کند، رهبران را رشد می دهد، خلاقیت را در تجارت تشویق می کند در طول سالها، لیبرال می شود و چنگال خود را از دست می دهد، کارگران بی وجدان روی گردن خود می نشینند، استراحت نمی دانند، "برای فرسودگی" کار می کنند

اقتدارگرا

سبک مدیریتی مدیر
سبک مدیریتی مدیر

شخص اقتدارگرا (از لاتین auctoritas - قدرت، نفوذ) - مستبد، دوست ندارد بحث کند، مورد اعتراض قرار گیرد و حتی بیشتر از آن مقاومت کند. اگر رئیس متعلق به این نوع افراد باشد، پس سبک مدیریتی مدیر مستبدانه است. این ظاهر متعلق به یکی از سه مدل کلاسیک است.

ویژگی های یک مدیر

این سبک مدیریتی - اقتدارگرا - در شرایط استرس زا: جنگ، بحران، بیماری همه گیر و غیره توجیه می شود، زیرا چنین فردی سریع عمل می کند و مسئولیت را بر عهده می گیرد. در گفتگوها، او سختگیر و سازش ناپذیر است. رهبران اقتدارگرا به بالاترین سطوح قدرت صعود می کنند و موقعیت خود را با موفقیت حفظ می کنند. این سبک رهبری در روسیه بیشتر از بقیه رایج است. این ممکن است به خوبی توجیه شودشرکت ها، کارخانه ها، تیم های خلاق و ارتش. مذاکرات در مورد خریدها یا تاییدیه ها در شرایط سخت و در فضایی که تا حد امکان متشنج است انجام می شود.

سبک های رهبری
سبک های رهبری

رهبر خودکامه تمام قدرت را در دستان خود جمع می کند و به کسی اجازه نمی دهد حتی به بخشی از آن دست درازی کند. زیردستان تحت کنترل شدید هستند و دائماً تحت بررسی های مختلف قرار می گیرند. اما سبک استبدادی به دو مدل دیگر تقسیم می‌شود: استثمارگرانه و خیرخواهانه.

"Exploiter" نام خود را کاملاً توجیه می کند، مانند "پابلو اسکوبار" در شرکت است. چنین مدیری تمام آب را از زیردستانش بیرون می کشد، منافع مردم را در نظر نمی گیرد، نظر کسی اصلاً به او علاقه ندارد. می تواند کارمندان را با تهدید، باج گیری، جریمه و دیگر آزار و اذیت تحریک کند.

هرگز در تصمیم گیری یا انجام وظایف حتی کوچکترین استقلالی را اجازه نمی دهید. همه چیز باید دقیقاً همانطور که "استثمارگر" گفته است انجام شود. هر رهبر مستبدی دائماً دستورات، احکام و قطعنامه‌های دیگری صادر می‌کند. همه چیز دارای مهر، نقاشی و تاریخ است. در انجام کارها، او به شدت خواستار و کم حوصله است، اگرچه اگر تحت عواطف نباشد، می تواند امتیاز بدهد. اگر رهبر روحیه نداشته باشد، پس او می تواند هر کاری را بگوید و انجام دهد، و پس از آن نمی توانید منتظر عذرخواهی باشید. در عین حال، این رفتار نباید با تکنیک های دستکاری اشتباه شود، زمانی که همه احساسات فقط یک "تئاتر" هستند - رهبران مستبد دوست دارند از این استفاده کنند. زیردستان از فرصت ابتکار عمل محروم هستند.

"خیرخواه"سبک مدیریتی رهبر فضای خیرخواهانه تری را ایجاد می کند، اگر بتوان آن را اینگونه نامید. چنین رهبری قبلاً به نظر زیردستان خود علاقه مند است ، اما می تواند به روش خود عمل کند ، حتی اگر نظر به درستی بیان شده باشد. به طور کلی ، چنین رئیسی با محبت ، "پدرانه" با زیردستان خود ارتباط برقرار می کند ، می تواند همدردی کند ، اما خشک و به معنای واقعی کلمه برای یک ثانیه ، و سپس بلافاصله یادآوری می کند که زیردست اکنون در کار است و هیچ کس به تجربیات او علاقه مند نیست. شما نباید فکر کنید که مدل دوم بسیار متفاوت از مدل اول است - با وجود همه خیرخواهی اش، هنوز یک رهبر مستبد است: سرسخت، سلطه جو و خواستار.

هر یک از این گونه ها عاشق حروف، نشانه ها، مهرها، نقاشی ها، اختصارات و اختصارات هستند. همه اینها باید بزرگ، فراگیر، امپراتوری باشد. چنین رهبرانی افرادی با الگوی شخصیتی پارانوئید هستند - تشنه قدرت، بی اعتماد و غیر اصولی. به عنوان یک قاعده، معتادان به کار که نمی دانند چگونه آرام شوند، دوست دارند و می توانند نظر و اراده خود را به دیگران تحمیل کنند.

روابط با زیردستان

اگر در روابط با زیردستان یک رهبر "خیرخواه" مسافتی را ایجاد کند که هیچ کس نمی تواند از آن عبور کند، برای "استثمارگر" این فاصله بین کهکشانی می شود. مکالمه به شکلی منظم ساخته شده است. کارکنان افسرده و فاقد انگیزه هستند، در حالی که خطر بروز درگیری در شرکت زیاد است. انتقاد، حتی سازنده، به عنوان یک مفهوم وجود ندارد.

همه جرات این را ندارند که از چنین مدیری در مورد چیزی شخصی بپرسند، و این موجه است - "پابلو اسکوبار" نمی خواهد چیزی در مورد زیردستانش بداند، امابه مشکلات کارمندان خود فکر کنید - حتی بیشتر. امکان به دست آوردن چیزی، حتی برای یک شرکت، تقریباً صفر است اگر خود مستبد در مورد آن صحبت نکند. و اگر قبلاً گفته بود ، خودش تصمیم می گیرد چه زمانی ، به چه کسی و چه چیزی دریافت کند. بحث کردن با چنین تیپی بی فایده است - او در مذاکرات سخت آموزش عالی دارد و زیردستان نمی تواند با او صحبت کند. اگر زیردستان به اصرار خود ادامه دهد، به سرعت جریمه یا توبیخ دریافت می کند و در عین حال همچنان باید دستورالعمل ها را رعایت کند. نشان دادن احساسات در مقابل چنین رهبر بی فایده است - او به شخص مانند فرش نگاه می کند. همدلی صفر.

یک نوع "خیرخواه" می تواند به سخنان زیردستان گوش دهد، اما او باید فوراً به سر اصل مطلب برود و لاستیک را نکشد، در غیر این صورت همه چیز "زمان شما تمام شده" است و شما فقط می توانید با او تماس بگیرید. سوال شما در زندگی بعدی این اتفاق می افتد که رهبر حتی می تواند نصیحت کند. یک "خیرخواه" می تواند مرخصی، عزیمت فوری یا پرداخت اضافی را اعطا کند - اما برای این کار باید از برنامه خود در مقابل او "دفاع" کنید، گویی می خواهید این ایده را به او بفروشید که چرا باید انجام دهد. این برای تو. اما حتی اگر همه چیز به خوبی انجام شود، این خطر بزرگ وجود دارد که رهبر آن را به روش خودش انجام دهد و یافتن دلایل تصمیم غیرممکن است.

حل مشکل

همه چیز برای "استثمارگر" و "خیرخواه" ساده است - همه باید بدون استراحت کار کنند و بشکنند و جان خود را به نفع بنگاه بدهند. کسانی که با این موافق نیستند "دشمن مردم" اعلام می شوند و باید شرکت را ترک کنند.

زیردستان موظفند دستورات را بطور ضمنی دنبال کنند. هر چه وظایف سریعتر و بهتر انجام شود،شرکت موفق تر است. و هر چه مستبد وظایف جدید بیشتری بر دوش زیردستانش بگذارد. در حل مشکلات، رهبران مستبد هیچ اصولی ندارند - هدف وسیله را توجیه می کند. این را باید به خاطر داشت، زیرا هر چه سطح نفوذ خودکامه بیشتر باشد، سخت‌تر عمل خواهد کرد.

روش ارتباط

شما نباید با چنین مدیرانی بازی کنید و دوگانگی نشان دهید - آنها در کوتاه ترین زمان متوجه خواهند شد. بگذار امروز نه، بلکه فردا، و حتی در آن صورت هم خوب نخواهد بود. یک مستبد بهتر از هر کاردینال ریشلیو می داند که چگونه فتنه ها را ببافد، بنابراین ارزش رقابت در این مسیر را نیز ندارد. به هر حال، در مورد رقابت - این نقطه قوت یک فرد مستبد (و همچنین پارانوئید) است، بهتر است که سر راه او قرار نگیرید. چرا؟ چون اصولی وجود ندارد و خودکامه برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را توجیه می کند. تلاش برای پیشنهاد شکست خواهد خورد - استبدادی پیشنهاد صفر دارند. بهترین رویکرد همکاری است. بنابراین کار روزمره آسان تر خواهد شد و فرصت های رشد شغلی در افق ظاهر می شود. رهبران نمونه: دونالد ترامپ، جوزف استالین، آدولف هیتلر.

دموکراتیک

سبک مدیریت فردی مدیر
سبک مدیریت فردی مدیر

کار و سبک مدیریت یک رهبر دموکرات، آینه ای از یک رهبر استبدادی است. این سبک کار مستلزم توزیع یکنواخت وظایف و مسئولیت ها در بین کارکنان شرکت است. رهبر دموکرات تیمی از زیردستان را دور خود جمع می کند که می تواند به آنها تکیه کند. تیمی که مشکلات را حل می کند و حتی پروژه های پیچیده را راه اندازی می کند و برای این کار نیازی به زور و ارعاب ندارید.کارمندان در عین حال، هنوز هم مسئولیت وجود خواهد داشت، زیرا یک دموکرات یک فرد لیبرال اغواگر نیست، بلکه یک رهبر متمرکز بر یک نتیجه خاص است.

مدیران دموکرات نیز در تجارت و سیاست، درست مانند مدیران اقتدارگرا، به ارتفاعات بالایی می رسند. فقط آنها فضای خیرخواهانه تری نسبت به خودکامه ها ایجاد می کنند.

ویژگی های یک مدیر

سبک رهبری و کارایی مدیریت
سبک رهبری و کارایی مدیریت

افراد با ویژگی های برجسته رهبری به سمت سبک دموکراتیک گرایش پیدا می کنند، اما در عین حال منیت خود را در وهله اول قرار نمی دهند. یک رهبر دموکراتیک یک جنگجوی صلح آمیز است: او ابتدا جنگ را شروع نمی کند، اما اگر به او حمله شود، باید با حداکثر میزان قانون پاسخگو باشد. این سبک مدیریتی رهبر، جو دوستانه ای را در تیم ایجاد می کند و به مراقبت از کارکنان در حل مشکلات با درجه خاصی از خلاقیت کمک می کند. چنین رهبری می تواند بدون هیچ ادعای خاصی موضوع مرخصی، کمک یا خرید تجهیزات جدید را برای شرکت در نظر بگیرد. اگر برای ایده‌ها یا درخواست‌های خود یک پایه شواهد ارائه کنید، می‌توان مدیر را متقاعد کرد که درباره موضوع شما تصمیم مثبت بگیرد.

روابط با زیردستان

روابط جمعی و تجاری ایجاد می شود که می تواند به دوستی تبدیل شود، اگرچه این امر نادر است. سبک های مدیریت مدیر هر چه که باشد، فراموش نکنید که این رهبر است و نیازی به فراتر رفتن از محدودیت ها نیست. یک رهبر دموکرات از رویکردی انسانی برای زیردستان استفاده می کند، تا حد مشخصی در موقعیت آنها قرار می گیرد، به راحتی مسابقات انگیزشی یا هدایایی ترتیب می دهد.انجام بیش از حد برنامه ها.

افرادی با این سبک مدیریت در پست های سطح متوسط، مانند رئیس یک بخش یا رئیس بخش شهری، بهترین احساس را دارند. حتی در شرکت‌هایی با سبک مدیریت اقتدارگرایانه، بخش‌هایی با رهبر دموکراتیک «جو خود» را ایجاد می‌کنند - در حالی که اختیارات رئیس بخش بالاتر از رئیس سازمان است.

از معایب، می توان به موارد زیر اشاره کرد: یک دموکرات می تواند "دوست" را بازی کند، و سپس به جای کار، اختلافات و موقعیت های درگیری بیشتر و بیشتر می شود. تغییر تمرکز از دستیابی به اهداف به افزایش توجه به کارکنان، تیم را به دستیابی به اهداف نزدیکتر نمی کند. در این صورت، رهبر دموکرات ها اقتدار و سطح نفوذ خود را بر تیم از دست می دهد، اما همچنان پاداشی به شکل جریمه یا دستور در آستین خود دارد، اگرچه چنین روسایی به ندرت از آن استفاده می کنند.

حل مشکل

حل مشکل به این واقعیت ختم می شود که ابتدا یک برنامه اقدام با تلاش جمعی ایجاد می شود. پس از آن، مجریان بر اساس مهارت ها و توانایی ها انتخاب می شوند. چنین رهبری بدون هیچ مقاومتی یک متخصص خارجی را به تیم دعوت می کند و به نظر او گوش می دهد. ضمناً، هیچ یک از زیردستان از بیان نظر خود منع نمی شوند، زیرا رهبر نگران دستیابی به نتیجه است و متوجه می شود که خطر از دست دادن چیز مهمی را دارد.

هنگام برنامه‌ریزی ضرب‌الاجل‌ها برای تکمیل وظایف، یک رهبر دموکرات حاشیه‌ای از زمان را در برنامه قرار می‌دهد، زیرا احتمال اشتباهات کارکنان را در نظر می‌گیرد و اصلاح آنها هنوز زمان می‌برد. اگر در مسیر کار مشکلی پیش بیاید یا فرصتی پیش بیایدهمه چیز را متفاوت انجام دهید، سپس رهبر به راحتی مطابق با موقعیت سازماندهی می شود، اگرچه واقعاً از آن استقبال نمی کند.

روش ارتباط

رهبر دموکرات سبک عمومی برقراری ارتباط را انتخاب می کند. می توانید به دفتر او بروید و مدتی «دزدی» کنید. او به نظر کارکنان گوش می دهد، به خصوص اگر کلمات با حقایق و ارقام پشتیبان شوند - این ارزش استفاده را دارد. شما نباید به چنین رهبری فشار بیاورید - اگرچه او نرم است، اما مانند بامبو خم می شود و اگر محکم فشار دهید، او با جدیت پاسخ می دهد. رهبر هر چه باشد، سبک ها و روش های مدیریت بسیار متفاوت خواهد بود. بهترین راه برای برقراری ارتباط، همکاری است. شما باید در چارچوب کار، بدون شکستن ضرب الاجل ها، عمل کنید. اگر می توانید کار را بهبود بخشید یا دوباره انجام دهید، باید فوراً با رئیس خود تماس بگیرید و او را به روز نگه دارید. نمونه هایی از شخصیت ها: ولادیمیر پوتین، اوگنی چیچوارکین، لاورنتی بریا.

آنارشیست لیبرال

این سبک حکومت شبیه به دموکراتیک است، اما تفاوت هایی نیز وجود دارد. مشخصه این است که رهبر با تعیین تکلیف به وضوح و روشنی، تعیین ضرب الاجل و سرعت اجرا، در پس زمینه محو می شود. بنابراین، او به زیردستان اجازه می دهد تا مستقل عمل کنند، در حالی که تقریباً وسایل و روش های انجام وظایف را محدود نمی کند.

تعریف سبک مدیریتی
تعریف سبک مدیریتی

سبک لیبرال برای مدیریت تیم های خلاق مناسب است. در عین حال لزومی ندارد که گروه آهنگ و رقص باشد، تحریریه مجله و دفتر طراحی و سایر گروه های مشابه این کار را انجام دهند.

ویژگی های یک مدیر

سبک لیبرال را می توان تقسیم کردبه دو جهت: آنارشیست و متخصص. در حالت اول، رهبر فردی ضعیف، بدون تعارض، سازگار است. حل مسائل مهم را به آخرین لحظه موکول می کند و یا با انداختن آن بر دوش معاونان یا زیردستان سعی می کند کاملاً از زیر بار مسئولیت بریزد. چنین رهبری می تواند روزها در دفتر بنشیند و پیش کارگران بیرون نرود - بگذارید آنها برای خودشان کار کنند.

نوع دوم بیشتر برای نقش یک متخصص یا یک مدیر دعوت شده برای کارهای موقت مناسب است - او دستورالعمل هایی را در مورد چگونگی و چه کاری، چگونه و در چه محدوده زمانی انجام می دهد. در غیر این صورت، او وارد کار نمی شود، زیردستان خود را نمی کشد، فقط در صورتی که اوضاع از کنترل خارج شود. اقتدار بر سطح تخصص، دانش و مهارت او در کار جاری استوار است.

روابط با زیردستان

سبک های مدیریت شخصیت مدیر
سبک های مدیریت شخصیت مدیر

یک متخصص لیبرال روابط دوستانه، غیررسمی و قوی ایجاد می کند. رهبران در چنین گروه‌هایی بزرگ می‌شوند که یا قدرت را از لیبرال‌ها می‌گیرند، یا به گروه‌های جدید می‌روند - همانطور که رویه نشان می‌دهد، اینها رهبران مستبد هستند.

رهبر لیبرال تقریباً در کار زیردستان خود دخالت نمی کند و حداکثر آزادی عمل ممکن را فراهم می کند. به زیردستان اطلاعات، ابزار، آموزش و دستور می دهد، حق تصمیم گیری نهایی را محفوظ می دارد.

حل مشکل

فکر نکنید که یک رهبر لیبرال در "پوسته" خود می نشیند و دماغ خود را نشان نمی دهد. این اتفاق می افتد، اما مشخصه همه رهبران لیبرال نیست. برعکس، در حال حاضردر شرایط فعلی، محبوبیت این روش مدیریت افراد رو به افزایش است. این امر به‌ویژه در تیم‌های علمی، خلاق یا سایر تیم‌هایی که سطح دانش، شایستگی و تجربه بالا است قابل توجه است - یک متخصص بسیار ماهر رفتار برده‌وارانه و همچنین حمایت بیش از حد را تحمل نمی‌کند.

در رابطه «مدیر و سازمان»، سبک‌های مدیریت «لیبرال» به خوبی شناخته شده است. مدیریت نرم، اعتماد، همکاری و همکاری پایه های سبک لیبرال مدیریت شرکت است. هیچ راه بدی برای مدیریت افراد وجود ندارد، فقط استفاده نادرست از ابزار در دست شماست. تعیین سبک مدیریتی مدیر باید هرچه زودتر شروع شود - سازگاری با موقعیت یا یافتن سریع شغل جدید آسان تر خواهد بود.

روش ارتباط

رهبر لیبرال برای روش ارتباطی انتخاب شده اهمیت زیادی قائل نیست، زیرا تأثیر آن بر نتیجه کار حداقل است. بر اساس اهداف ارتباط و اینکه رهبر چه نوع شخصیتی دارد، ارزش دارد با خود رهبر ارتباط برقرار کنید. در عین حال، سبک های مدیریتی می تواند متفاوت باشد - چه یک آنارشیست یا یک متخصص. اگر ناگهان رئیس را "شما" صدا زدید زیاد نگران نباشید - او شما را اصلاح می کند، اما مانند یک مستبد شما را با جریمه مجازات نمی کند. مثال‌ها: استیو جابز، رومن آبراموویچ، رابرت کیوساکی.

ناسازگار

این نام برای خودش صحبت می کند - هیچ ثبات و منطقی در اعمال وجود ندارد. چنین رهبری از یک سبک مدیریتی به سبک دیگر منتقل می شود، اما این کار را از روی بی تجربگی انجام می دهد و این تفاوت با سبک موقعیتی است.

ویژگی های یک مدیر

امروز چنین مدیرییک رهبر اقتدارگرا، و فردا - یک آنارشیست با شخصیتی توسعه یافته از کار. نتایج کار چنین تیمی بسیار کم است و هر شانسی برای خراب کردن کار شرکت یا حتی خراب کردن آن وجود دارد. اگر مدیری در چنین موقعیتی تجربه داشته باشد، اما به سبک کاری متناقض پایبند باشد، می توان او را یک مدیر پیشنهادی و ضعیف نامید که نمی تواند به اهداف برسد.

روابط با زیردستان

تیم یک رهبر ناسازگار از مدیر خود ناراضی است، نمی داند از رئیس چه انتظاری داشته باشد، و علاوه بر این، همه تصور کمی از هدف نهایی و فرصت های رشد خود دارند. روابط بسیار متشنج در حال توسعه است، همه اینها باعث رشد جو منفی در تیم می شود. احتمال حذف، دسیسه ها و رسوایی ها زیاد است.

حل مشکل

دستیابی به اهداف با چنین رهبر غیرممکن است، زیرا او به طور مبهم تصور می کند که تیم چگونه باید کار کند. حل مسئله به معاونت ها و زیرمجموعه ها منتقل می شود و سپس به عهده می گیرد. سپس برخی از کارها لغو می شوند، با کارهای جدید جایگزین می شوند و غیره. این سبک مدیریتی رهبری باعث سردرگمی و هرج و مرج می شود.

روش ارتباط

همان ابهام و بستگی به وضعیت امور در شرکت و روحیه خود رئیس دارد. امروز او می تواند داستان هایی را در مورد نحوه گذراندن آخر هفته تعریف کند و فردا می تواند نقش "پابلو اسکوبار" مستبد را بازی کند. یک زیردستان با مهارت های رهبری توسعه یافته و دستکاری می تواند چنین رهبر را برای مدت طولانی ناآرام کند. و سپس از صندلی خودش. مثال: چنین افرادی به ندرت موفق می شوندارتفاعات جدی است، اما هنوز یک مثال واضح وجود دارد - میخائیل گورباچف.

وضعیت

سبک مدیریتی که در آن سیاست روابط با وضعیت فعلی تنظیم می شود، موقعیتی نامیده می شود. این بهترین راه برای مدیریت افراد و مشاغل است - در مواقع بحران به جمع شدن و در زمان رشد بازار به تقویت مزیت های رقابتی کمک می کند.

سبک ها و روش های مدیریت
سبک ها و روش های مدیریت

رویکرد موقعیتی را با دوگانگی رهبر اشتباه نگیرید. در حالت اول، رئیس یک سبک ارتباطی را بر اساس رفتار یک فرد یا گروهی از افراد خاص انتخاب می‌کند تا کار را به بهترین نحو ممکن راه اندازی کند. در حالت دوم، رئیس بر اساس منفعت خود موقعیت‌های مختلفی را اتخاذ می‌کند.

ویژگی های یک مدیر

اینها مدیران باتجربه با سالها تجربه هستند که در سطوح مختلف مدیریتی در چندین زمینه فعالیت کرده اند. در برخی از افراد، مهارت های مدیریت در طبیعت ذاتی است - اینها به اصطلاح مدیران از جانب خدا هستند. اما استعداد جای خود را به تلاش و یادگیری مداوم می دهد. دانستن نحوه تأثیرگذاری بر یک شخص اکنون با تجربه همراه است. این یکی از قابل قبول ترین راه ها برای رهبری یک تیم است. با تلاش های نادرست برای کپی کردن سبک، این خطر وجود دارد که رهبر به فرصت طلبی تبدیل شود که آنچه را که در حال حاضر سودآور است، می گوید.

روابط با زیردستان

آنها محرمانه، آشکار و آسان رشد می کنند - تیم دائماً احساس می کند که کار آنها به معنای واقعی کلمه در دستانشان می سوزد، و رهبر همیشه می داند که چه کاری باید انجام شود، چگونه تیم را تنبیه و تشویق کند. با توجه به کاربردی عالیتجربه، چنین رهبرانی واقعاً به نظر می رسد که زیردستان را می بینند و استعداد آینده نگری دارند. چنین روسایی از قدرت در تیم برخوردارند.

مدیر موقعیتی می داند که چگونه با گروه معینی از زیردستان یا یک کارمند مجرد ارتباط برقرار کند. در چه موردی می‌توانید سکوت کنید یا حتی از چیزی چشم پوشی کنید، اما فقط برای یک چشم بی‌تجربه به نظر می‌رسد که رهبر دست از کار کشیده است.

حل مشکل

اختلافات، مشکلات و وظایف به سرعت و حرفه ای حل می شود. یک رهبر باتجربه می‌تواند به سرعت اکثر فرآیندهای کاری را رفع اشکال کند و اگر فورس ماژور اتفاق بیفتد، بر اساس توانایی‌ها و تجربه کارمندان، و نه ترجیحات شخصی، به افراد موظف می‌شود تا وضعیت را اصلاح کنند.

به طور کلی، خود مدیر بیشتر شبیه یک سایه است - او شخصی خود را پنهان می کند و فقط به کار مشغول است. او هیچ مورد علاقه ای ندارد، و اگر داشته باشد، می توانید برای مدت طولانی حدس بزنید که چنین نقشی به چه کسی تعلق گرفته است. او هیچ منفی آشکاری نشان نمی دهد، برعکس، چنین مدیری سعی می کند با هر کارمند مشکل دار زبان مشترکی پیدا کند. از طریق تجربه، این اغلب موفق است. به نظر می رسد که چنین فردی اصلاً به خود فکر نمی کند: کجایند همه "لیست آرزوها" و سایر عقده ها؟ به این سوال، مدیر موقعیت فقط لبخند می زند و شانه هایش را بالا می اندازد.

به ندرت چنین مدیری اهل کار نیست.

روش ارتباط

مثل یک متخصص لیبرال، یک مدیر موقعیتی یک سبک ساده ارتباطی را انتخاب می کند. با وجود رتبه بالا، چنین افرادی ساده و گشاده رو و اغلب خوش بین و دارای حس شوخ طبعی هستند. اغلب وارد موقعیت یک کارمند شده و می تواند کمک کند،فراتر از روابط کاری با افزایش سن، مدیران بیش از حد مهربان و مدبر می شوند، گاهی اوقات می توانند کنترل خود را از دست بدهند که توسط کارگران غیر اصولی استفاده می شود. اما تیم معمولاً از رهبر دفاع می‌کند و اگر نسبت به حامی خود پستی ببیند، بلافاصله وارد عمل می‌شود.

مثال: اکثر نظامیان، مدیران و روسای کارخانه ها و کارخانه های دوران جنگ و پس از جنگ، مانند کنستانتین روکوسوفسکی، ایوان رومازن، آورامی زاوینیاگین و دیگران.

رهبر کدام سبک هستید؟

مهم نیست یک مدیر چگونه رفتار کند، شایان ذکر است که سبک مدیریت فردی یک رهبر از ویژگی های تربیت و شخصیت یک فرد تشکیل شده است، بنابراین برچسب زدن ارزش آن را ندارد.

مدیریت به عنوان اجرای سبک فردی رهبر، فرآیندی پیچیده و چندوجهی است که با سطح بالایی از استرس، بارهای روانی و جسمی همراه است. رهبر شدن زمان زیادی می برد، زمان و تلاش زیادی می خواهد و با ریسک بالایی همراه است. بنابراین، حمایت رهبران سطح بالاتر و آموزش مداوم مورد نیاز است.

اگر خود را در این لیست یافتید چه باید کرد؟ نقاط قوت خود را در نظر بگیرید و روی تقویت و توسعه آنها تمرکز کنید. به نقاط ضعف باید توجه قابل توجهی شود - مشکلات نقاط رشد هستند. هر چه زودتر در نگرش خود نسبت به ویژگی های منفی خود تجدید نظر کنید، سریعتر و بهتر رهبر خواهید شد.

اگر رئیس خود را در لیست پیدا کردید چه باید کرد؟ اکنون می دانید که چگونه با آن کنار بیاییدبهتر است روابط ایجاد کنید و از چه لحظاتی باید اجتناب کرد.

توصیه شده: