کارایی مدیریت، معیارهای کارایی مدیریت شرکت
کارایی مدیریت، معیارهای کارایی مدیریت شرکت

تصویری: کارایی مدیریت، معیارهای کارایی مدیریت شرکت

تصویری: کارایی مدیریت، معیارهای کارایی مدیریت شرکت
تصویری: در کمتر از 5 ثانیه مشتری رو متقاعد کن! (آموزش فروش و بازاریابی) 2024, ممکن است
Anonim

وظیفه اصلی هر مدیری مدیریت موثر است. معیارهای عملکرد به شما امکان می دهد کیفیت کار مدیر را با جزئیات ارزیابی کنید تا تنظیمات مناسب را انجام دهید. کار ارزیابی باید به طور منظم برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و به دنبال آن تعدیل به موقع انجام شود.

ماهیت مفهوم

کارایی مدیریت یک مقوله اقتصادی است که نقش مدیر و محیط او را در عملکرد کلی سازمان نشان می دهد. بسیاری از محققان دقیقاً چنین معنایی را در این مفهوم سرمایه گذاری می کنند. در این حالت معیارهای کارایی مدیریت به عنوان نتایج فعالیت ها و میزان اجرای اهداف و مقاصدی که برای دوره جاری تعیین شده است، ارائه می شود. سود شاخص اصلی است.

شایان ذکر است که کارایی مدیریت یک شاخص نسبی است که مدیریت را به عنوان یک کل یا زیر سیستم جداگانه آن مشخص می کند. برای این منظور از آنها استفاده می شودشاخص های انتگرالی مختلفی که تعریف عددی دقیق تری از نتایج را ارائه می دهند. از آنجایی که زمان و هزینه زیادی صرف آموزش چنین پرسنلی می شود، توجه زیادی به ارزیابی پارامتری مانند کارایی مدیریت می شود. معیارهای کارایی امکان بررسی عمیق‌تر این موضوع را فراهم می‌کند.

در مطالعات نظری، انواع زیر متمایز می‌شوند:

  • کارایی اقتصادی نسبت هزینه های تولید و مدیریت و همچنین نتایج به دست آمده است؛
  • کارآمدی اجتماعی رضایت رده های مختلف مصرف کنندگان از دامنه و کیفیت کالاها و خدمات است.

همچنین باید بین مفاهیم زیر تمایز قائل شوید:

  • کارایی داخلی دستیابی به اهداف خود سازمان در سطح ثابت هزینه است؛
  • کارایی خارجی - انطباق شرکت با نیازها و الزامات محیط خارجی.

الگوریتم ارزیابی به شرح زیر است:

  • تعیین هدف ارزیابی عملکرد؛
  • انتخاب معیارها و توجیه دقیق آنها؛
  • جمع آوری داده های اولیه برای استفاده در فرآیند تجزیه و تحلیل؛
  • توسعه الزامات برای شاخص های حاصل؛
  • توسعه یا انتخاب روشی که مطابق با آن محاسبات انجام شود؛
  • محاسبات و ارزیابی دریافتیشاخص ها.

هر سازمان اهداف خاصی را برای خود تعیین می کند. در فرآیند ارزیابی نتایج نهایی، ممکن است ناسازگاری های خاصی شناسایی شود. بر اساس نتایج حسابرسی، می توان تصمیم گرفت که فرآیند مدیریت را تنظیم کند یا در برنامه ها تغییراتی ایجاد کند.

معیارهای عملکرد اثربخشی مدیریت
معیارهای عملکرد اثربخشی مدیریت

معیارهای اقتصادی برای کارایی مدیریت

هدف اصلی مدیریت بهبود مستمر عملکرد سازمان است. از اهمیت ویژه ای بهره وری اقتصادی مدیریت است. معیارهای کارایی می تواند کلی و جزئی باشد. در حالت اول، جنبه جهانی نتایج عملکرد در نظر گرفته می شود. رسیدن به حداکثر نتیجه با حداقل مصرف منابع مهم است.شاخص های جزئی اثربخشی مدیریت به شرح زیر است:

  • سطح هزینه های نیروی کار کارگران درگیر در فرآیند تولید؛
  • عقلانیت مصرف منابع مادی؛
  • حداقل هزینه منابع مالی؛
  • شاخص های مشخص کننده استفاده و استهلاک دارایی های تولید ثابت؛
  • هزینه تولید (باید به حداقل برسد)؛
  • شاخص سودآوری تولید؛
  • تجهیزات فنی کارگاه های تولیدی (تناسب با دستاوردهای روز پیشرفت فنی)؛
  • شدت کار کارگران که با شرایط کار و ساختار سازمانی تعیین می شود؛
  • تطابق با نرخ هزینه در حالی که به طور کامل با همه مطابقت داردتعهدات قراردادی؛
  • ثبات تعداد و ترکیب کارکنان؛
  • تطابق با مقررات زیست محیطی در همان سطح هزینه.

برای ارزیابی کارایی بنگاه، ابتدا از شاخص های اقتصادی استفاده می شود. اصلی ترین نسبت سود به کل هزینه های متحمل شده در دوره گزارش است. اگر انحرافات یا نتایج نامطلوب شناسایی شوند، تجزیه و تحلیل عاملی برای تعیین علل خاص انجام می شود.

مولفه های کارایی

در مسیر ارزیابی اثربخشی مدیریت سازمان می توان از شاخص های زیر استفاده کرد:

  • کارآمدی که در میزان دستیابی به اهدافی که توسط مدیریت تعیین شده آشکار می شود؛
  • توانایی صرف اقتصادی منابع مادی و مالی برای برآوردن کامل نیازهای کلیه ساختارها و بخش های سازمان؛
  • دستیابی به نسبت بهینه نتایج اقتصادی به دست آمده به هزینه های انجام شده در فرآیند تولید؛
  • درجه تأثیر عوامل مستقیم یا غیرمستقیم بر نتیجه نهایی.

گروه‌های معیار

معیارهای ارزیابی اثربخشی مدیریت، شاخص‌های خاصی هستند که به شما امکان می‌دهند امکان‌سنجی و اثربخشی اجرای برخی فعالیت‌ها را ارزیابی کنید. علم اقتصاد مدرن آنها را به دو گروه تقسیم می کند:

  • معیارهای خصوصی (محلی):
    • هزینه نیروی کار کارگرانی که در تولید مستقیم کالاها یا خدمات مشارکت دارند؛
    • هزینه منابع مادی برای اهداف مدیریتی و سایر اهداف؛
    • هزینه منابع مالی؛
    • شاخص هایی که استفاده از دارایی های ثابت را مشخص می کند (هدف، استهلاک، کارایی، و غیره)؛
    • نرخ گردش مالی؛
    • دوره بازپرداخت (کاهش یا افزایش).
  • معیارهای کیفی:
    • افزایش خروجی محصولات متعلق به بالاترین دسته از شاخص های کیفیت؛
    • مسئولیت زیست محیطی سازمان و همچنین معرفی فناوری های مدرن صرفه جویی در انرژی؛
    • انطباق محصولات با نیازهای ضروری جامعه؛
    • بهبود مستمر شرایط کار کارگران و همچنین سطح اجتماعی آنها؛
    • ذخیره منابع.

شایان ذکر است که تمامی معیارهای ارزیابی اثربخشی مدیریت باید با حداکثر کردن خروجی (یا تعداد خدمات ارائه شده) همراه باشد. همچنین باید سطح سود افزایش یابد.

معیارها و شاخص های اثربخشی مدیریت

به منظور ارزیابی نتایج اقتصادی ناشی از فعالیت های مدیریتی یا تصمیم گیری از روش های مناسب استفاده می شود. بنابراین، معیارها و شاخص های اثربخشی مدیریت به شرح زیر است:

  • شاخص کلی کارایی مدیریت (نسبت سود دوره گزارشگری به هزینه های منتسب به مدیریت)؛
  • نسبت کارکنان مدیریت (نسبت تعداد مدیران ارشد و تعداد کلکارگران استخدام شده توسط شرکت)؛
  • نسبت هزینه مدیریت (نسبت کل هزینه های سازمان به هزینه های مدیریت)؛
  • نسبت هزینه های مدیریت به حجم خروجی (از لحاظ فیزیکی یا کمی)؛
  • اثربخشی بهبود مدیریت (اثر اقتصادی سال بر مقدار پولی که برای فعالیت‌های مدیریت خرج شده است تقسیم می‌شود)؛
  • اثر اقتصادی سالانه (تفاوت بین کل پس‌انداز ناشی از اقدامات مدیریتی اجرا شده و هزینه‌ها ضربدر ضریب صنعت).

کارایی مدیریت سازمان

اقتصاددانان معیارهای زیر را برای اثربخشی مدیریت سازمان شناسایی می کنند:

  • سازماندهی نهادهای مدیریتی و همچنین اعتبار کامل فعالیت های آنها؛
  • میزان منابع زمانی که صرف حل مسائل خاصی می شود که مسئولیت مدیریت ارشد است؛
  • سبک مدیریت؛
  • ساختار هیأت های حاکمه و همچنین صاف بودن رابطه بین پیوندهای مختلف آنها؛
  • کل هزینه‌هایی که بر عهده تعمیر و نگهداری دستگاه اداری است.

هر سازمانی برای به دست آوردن حداکثر سود تلاش می کند. لازم به ذکر است که افزایش سود یکی از پارامترهای اصلی است که بر اساس آن اثربخشی مدیریت مشخص می شود. معیارهای اثربخشی سازمان در این زمینه حاکی از نتیجه نهایی کار کل شرکت است. این به دلیل این واقعیت استکه تحقق برنامه ها تا حد زیادی به کیفیت کار مدیران بستگی دارد.

رویکردهای اساسی برای ارزیابی عملکرد

مهمترین شاخص عملکرد هر سازمان، اثربخشی مدیریت است. معیارهای عملکرد را می توان بر اساس چندین رویکرد اساسی تعریف و اعمال کرد:

  • رویکرد هدف، همانطور که از نام آن پیداست، با ارزیابی درجه دستیابی به نتیجه برنامه ریزی شده همراه است. در عین حال، اگر شرکت هیچ محصول ملموسی تولید نکند، اما به عنوان مثال، درگیر ارائه انواع خدمات باشد، عمل بسیار پیچیده تر می شود. همچنین می تواند در مورد اهداف همپوشانی باشد. همچنین، معیارهای ارزیابی اثربخشی مدیریت سازمان اغلب نشان دهنده مجموعه ای از اهداف رسمی است که وضعیت واقعی امور را منعکس نمی کند.
  • رویکرد سیستمی مستلزم در نظر گرفتن فرآیند مدیریت به عنوان ترکیبی از ورودی، عملیات مستقیم و خروجی است. در عین حال می توان مدیریت را هم در سطح عالی و هم در سطح متوسط در نظر گرفت. بیشتر اوقات، سیستم در چارچوب سازگاری با شرایط داخلی و خارجی در نظر گرفته می شود که دائماً در حال تغییر هستند. هیچ سازمانی نمی تواند خود را صرفاً به تولید محصولات و ارائه خدمات محدود کند، زیرا باید مطابق با شرایط بازار عمل کند.
  • رویکرد چند بعدی با هدف جلب منافع همه گروه‌های تشکیل‌شده در سازمان است.
  • رویکرد برآوردگر رقابتی اجازه می دهد تا از چنین معیارهای عملکردی استفاده شودمدیریت سازمانی به عنوان یک سیستم کنترل و همچنین تأثیرات داخلی و خارجی. در همان زمان، رهبر اغلب با یک انتخاب منحصر به فرد متقابل روبرو می شود.

ارزیابی اثربخشی مدیریت پرسنل

معیارهای اثربخشی مدیریت پرسنل شامل کیفیت، به موقع بودن و کامل بودن انجام کار معین و دستیابی به اهداف است. شاخص عددی کلی که بر اساس آن می توان عملکرد کارکنان را ارزیابی کرد، نسبت شاخص های به دست آمده به هزینه های نیروی کار برای یک دوره معین است.

ارزیابی اثربخشی مدیریت پرسنل معمولاً به منظور ارزیابی امکان سنجی و اعتبار معرفی مکانیسم های انگیزشی یا تغییرات پرسنلی انجام می شود. در عین حال، باید در نظر داشت که هزینه های پرسنل می تواند اولیه (دستمزد) و ثانویه (خدمات اجتماعی و سایر هزینه های ارائه شده در سطح قانونگذاری) باشد.

کار کارکنان باید دستیابی به هدف را تضمین کند. معیارهای اثربخشی مدیریت پرسنل، در بیشتر موارد، شاخص های خاصی هستند که به ازای واحد ظرفیت تولید یا خروجی محاسبه می شوند.

ارزیابی اثربخشی سیستم مدیریت

معیارهای زیر برای ارزیابی اثربخشی سیستم مدیریت متمایز می شوند:

  • پیچیدگی ساختار سازمانی و اثبات مصلحت عملکرد هر یک از پیوندهای آن؛
  • سرعت واکنش به موقعیت های جدید واتخاذ تصمیمات مدیریتی مناسب؛
  • استراتژی ، که مطابق با آن سازمان به عنوان یک کل و هر یک از زیرسیستم های فردی آن مدیریت می شود؛
  • هزینه هایی که بر عهده نگهداری دستگاه های اداری و همچنین ارتباط آنها با نتایج به دست آمده است؛
  • نتایج نظارت مستمر بر فعالیت های مدیریت ارشد؛
  • ارزیابی تأثیر دستگاه مدیریت بر نتیجه نهایی شرکت؛
  • ترکیب عددی و کیفی مدیریت و همچنین نسبت به تعداد کل کارکنان.

شایان ذکر است که نتایج فعالیت های سازمان نه تنها به کارآیی کارکنان تولیدی بستگی دارد، بلکه به چگونگی ساختار سازمانی نیز بستگی دارد. برای انجام این کار، یک بررسی دوره ای به منظور شناسایی مغایرت ها و همچنین رساندن پارامترها به الزامات و استانداردهای مدرن (از معیارهای اثربخشی سیستم های مدیریت استفاده می شود) انجام می شود.

طبقه بندی روش های ارزیابی اثربخشی مدیریت

معیارها و شاخص های ارزیابی اثربخشی مدیریت را می توان مطابق با رویکردهای زیر به کار برد:

  • جهت گیری به سمت تعریف وظایف تعیین شده اولیه به منظور تعیین درجه اجرای آنها؛
  • ارزیابی اثربخشی دستگاه های اداری و همچنین میزان تأمین اطلاعات و سایر منابع مدیران؛
  • ارزیابی محصولات تولید شده یا خدمات ارائه شده به منظور تعیین میزان رضایت از نهاییمصرف کننده؛
  • جذب کارشناسان حرفه ای برای شناسایی نقاط ضعف و قوت در عملکرد سازمان؛
  • تحلیل تطبیقی دیدگاه‌های مختلف مدیران یا سیستم‌های مدیریتی؛
  • درگیر کردن همه طرف ها و شرکت کنندگان در فرآیند مدیریت و تولید برای تعیین درجه کارایی.

فعالیت ارزیابی می تواند با یکی از انواع زیر مطابقت داشته باشد:

  • تشکیل دهنده:

    • تعیین اختلاف بین وضعیت مطلوب و واقعی امور؛
    • ارزیابی فرآیند تولید برای شناسایی نقاط قوت و ضعف؛
    • ارزیابی میزان دستیابی به اهداف.
  • خلاصه:

    • تعیین انواع محصولات و خدماتی که منافع اقتصادی واقعی به همراه دارد به منظور حذف جهت‌های غیرمنطقی؛
    • بررسی تغییرات رفاه کارکنان و مشتریان در نتیجه فعالیت های سازمان؛
    • ارزیابی نسبت هزینه ها به نتایج واقعی اقتصادی به دست آمده.

نتیجه گیری

کارایی مدیریت یک مقوله اقتصادی است که مشارکت مدیر را در شاخص نتیجه عملکرد سازمان نشان می دهد. شاخص تعیین کننده در اینجا سود است (یعنی مقایسه شاخصی که به دست آمده و شاخصی که در برنامه برای دوره مربوطه ذکر شده است).

کارایی مدیریت به دلایل متعددی حیاتی است. اولین مورد این است که زمان زیادی برای آماده شدن نیاز دارداین نوع کارکنان، و تعداد آنها بسیار زیاد است. علاوه بر این، مدیریت ارشد با بالاترین درجه پاداش در شرکت مشخص می شود که باید توجیه اقتصادی داشته باشد.

کارایی مدیریت می تواند هم اقتصادی (بازپرداخت هزینه های سرمایه گذاری شده در تولید) و هم اجتماعی (درجه رضایت مردم از کیفیت، کمیت و همچنین طیف محصولات و خدمات) باشد. همچنین ارزش دارد که عملکرد داخلی و خارجی را به طور جداگانه برجسته کنید.

یک یا چند رویکرد می تواند برای ارزیابی اثربخشی مدیریت یک سازمان استفاده شود. بنابراین، هدف مستلزم ارزیابی نتیجه به دست آمده و مقایسه آن با برنامه برنامه ریزی شده برای دوره است. اگر از یک رویکرد سیستماتیک صحبت می کنیم، در این صورت در مورد درک کار سازمان به عنوان یک فرآیند کل نگر صحبت می کنیم. ارزیابی چند متغیره بر تمام گروه هایی که به نوعی با فعالیت های شرکت مرتبط هستند یا به نتایج آن علاقه مند هستند، تأثیر می گذارد. همچنین ارزش توجه به رویکرد برآوردهای رقیب را دارد که عوامل خلاف جهت را در نظر می گیرد.

ارزیابی عملکرد مدیریت از تعدادی معیار استفاده می کند که می توانند به تنهایی یا ترکیبی مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین، شاخص اصلی نسبت هزینه و سود است. همچنین نسبت بهینه کارگران تولید و تعداد پرسنل مدیریت منظم و همچنین هزینه هایی که به طور منظم به مدیریت اختصاص داده می شود نقش مهمی ایفا می کند. مهم است که شاخص دوم نه تنها با سطح سود، بلکه با حجم واقعی تولید مرتبط باشد.محصولات (از لحاظ فیزیکی یا کمی). همچنین هنگام محاسبه کارایی اقتصادی، تنظیم شاخص‌های مقادیر ضریب صنعت مهم است.

درک این نکته مهم است که نه تنها ترکیب کارکنان تولیدی نقش اصلی را در دستیابی به موفقیت یک شرکت ایفا می کند، بلکه معیارهای اثربخشی کیفیت مدیریت نیز از اهمیت کمتری برخوردار نیستند. ساختار سازمانی صحیح باید انتخاب شود که تعامل بهینه بین تمام بخش‌های شرکت را تضمین می‌کند و همچنین زمان و هزینه‌های مادی ارتباطات را کاهش می‌دهد.

توصیه شده: